fa_opcb/59-HEB.usfm

463 lines
81 KiB
Plaintext
Raw Permalink Blame History

This file contains invisible Unicode characters

This file contains invisible Unicode characters that are indistinguishable to humans but may be processed differently by a computer. If you think that this is intentional, you can safely ignore this warning. Use the Escape button to reveal them.

This file contains Unicode characters that might be confused with other characters. If you think that this is intentional, you can safely ignore this warning. Use the Escape button to reveal them.

\id HEB - Biblica® Open Persian Contemporary Bible
\rem Copyright © 1995, 2005, 2018, 2022 by Biblica, Inc.
\h عبرانیان
\toc1 نامه‌ای به مسیحیان یهودی‌نژاد (عبرانیان)
\toc2 عبرانیان
\toc3 عبرانیان
\mt2 نامه‌ای به مسیحیان
\mt1 یهودی‌نژاد (عبرانیان)
\ie
\c 1
\s1 عیسی مسیح پسر خداست
\p
\v 1 در زمانهای گذشته، خدا بارها و به شیوه‌های گوناگون، از طریق پیامبران با نیاکان ما سخن گفت،
\v 2 اما در این ایام آخر، توسط پسرش با ما سخن گفت. خدا در واقع، اختیار همه چیز را به پسر خود سپرده و جهان و تمام موجودات را به‌وسیله او آفریده است.
\v 3 پسر خدا، منعکس‌کنندۀ جلال خدا و مظهر کامل وجود اوست. او با کلام نیرومند خود تمام عالم هستی را اداره می‌کند. او به این جهان آمد تا جانش را فدا کند و ما را پاک ساخته، گذشتهٔ گناه‌آلود ما را محو نماید؛ پس از آن، در بالاترین مکان افتخار، یعنی به دست راست خدای متعال نشست.
\s1 برتری مسیح بر فرشتگان
\p
\v 4 به این طریق، او از فرشته‌ها برتر گردید. نام او نیز گواه بر این برتری است: «پسر خدا!» این نامی است که خدای پدر به او داده، و از نام و لقب همه فرشته‌ها بالاتر است؛
\v 5 زیرا خدا هرگز به هیچ‌یک از فرشتگان نفرمود: «تو پسر من هستی؛ امروز من پدر تو شده‌ام.»\f + \fr 1:5 \ft \+xt مزمور ۲‏:۷\+xt*.\f* همچنین فرموده: «من پدر او خواهم بود، و او پسر من.»\f + \fr 1:5 \ft \+xt ۲سموئیل ۷:۱۴\+xt* و \+xt ۱تواریخ ۱۷:۱۳\+xt*.\f*
\v 6 و هنگامی که فرزند ارشد او به جهان می‌آمد، فرمود: «همهٔ فرشتگان خدا او را پرستش نمایند!»\f + \fr 1:6 \ft \+xt تثنیه ۳۲‏:۴۳\+xt* (نسخۀ‏ یونانی).\f*
\p
\v 7 خدا دربارهٔ فرشتگان می‌فرماید: «او فرشتگانش را همچون باد می‌فرستد، و خدمتگزارانش را مانند شعله‌های آتش.»\f + \fr 1:7 \ft \+xt مزمور ۱۰۴‏:۴\+xt*.\f*
\p
\v 8 اما دربارهٔ پسرش می‌فرماید: «ای خدا، سلطنت تو تا ابد برقرار است؛ اساس حکومت تو، بر عدل و راستی است؛
\v 9 عدالت را دوست داری و از شرارت بیزاری؛ بنابراین، خدا، یعنی خدای تو، تو را بیش از هر کس دیگر به روغن شادمانی مسح کرده است.»\f + \fr 1:9 \ft \+xt مزمور ۴۵‏:۶‏و۷\+xt*.\f*
\p
\v 10 او همچنین به پسر می‌گوید:
\p «خداوندا، در ازل، تو بنیاد زمین را نهادی، و آسمانها را به دست خود ساختی.
\v 11 آنها فانی می‌شوند، اما تو باقی هستی. همهٔ آنها همچون جامۀ کهنه، پوسیده خواهند شد.
\v 12 مانند ردا آنها را در هم خواهی پیچید و همچون جامۀ کهنه به دور خواهی افکند. اما تو جاودانی هستی و برای تو هرگز پایانی وجود ندارد.»\f + \fr 1:12 \ft \+xt مزمور ۱۰۲‏:۲۵‏‑۲۷\+xt*.\f*
\p
\v 13 خدا به هیچ‌یک از فرشتگانش نگفت: «به دست راست من بنشین تا دشمنانت را زیر پایت بیفکنم.»\f + \fr 1:13 \ft \+xt مزمور ۱۱۰:۱\+xt*.\f*
\v 14 زیرا فرشته‌ها فقط روح‌هایی خدمتگزار هستند، و برای کمک و مراقبت از کسانی فرستاده می‌شوند که وارث نجات خواهند شد.
\c 2
\s1 هشدار دربارۀ جدّی گرفتن نجات
\p
\v 1 پس حال که پی بردیم عیسی مسیح دارای چه مقام والایی است، باید به پیغام و کلامی که شنیده‌ایم، به دقت توجه نماییم، مبادا ایمان خود را از دست بدهیم.
\v 2 زیرا اگر پیغام و کلامی که به‌وسیلۀ فرشتگان آورده شد، دارای اعتبار و لازم‌الاجرا بود، و هر که از آن تخلف و نافرمانی می‌کرد، به حق مجازات می‌شد،
\v 3 چگونه امکان دارد که ما از مجازات بگریزیم، اگر نسبت به چنین نجات عظیمی بی‌اعتنا باشیم؟ زیرا این مژده را ابتدا عیسای خداوند اعلام نمود، و بعد کسانی که آن را از دهان او شنیدند، آن را برای ما تائید کردند.
\p
\v 4 خدا نیز با نشانه‌ها، کارهای شگفت‌انگیز، معجزات گوناگون و عطایایی که روح‌القدس مطابق اراده خود می‌بخشد، صحت کلام ایشان را ثابت نمود.
\s1 پسر خدا به شکل انسان درآمد
\p
\v 5 به یاد داشته باشید که خدا عالم آینده را که از آن سخن می‌گوییم، زیر فرمان فرشتگان قرار نداده است.
\v 6 اما در جایی از کتب مقدّس، شخصی شهادت داده و گفته: «انسان چیست که تو به فکرش باشی، و پسر انسان، که او را مورد لطف خود قرار دهی؟
\v 7 تو مقام او را فقط اندکی پایین‌تر\f + \fr 2:7 \ft عبارت «اندکی پایین‌تر» می‌تواند به این معنی نیز باشد: «برای مدتی کوتاه».\f* از فرشتگان قرار دادی و تاج عزت و احترام را بر سر وی نهادی،
\v 8 و همه چیز را زیر فرمان او درآوردی.»\f + \fr 2:8 \ft \+xt مزمور ۸‏:۴‏‑۶\+xt*.\f*
\p خدا با قرار دادن همه چیز زیر فرمان او، چیزی باقی نگذاشت که مطیع او نباشد. ولی تا به حال حاضر نمی‌بینیم که همه چیز زیر فرمان انسان درآمده باشد؛
\v 9 اما عیسی را می‌بینیم که اندک زمانی پایین‌تر از فرشتگان قرار گرفت و اکنون در اثر فدا کردن جان خود در راه ما، خدا تاج جلال و افتخار را بر سر او گذاشته است. بله، به سبب فیض خدا، عیسی به جای تمام مردم جهان، طعم مرگ را چشید.
\v 10 خدا، همان خدایی که همه چیز برای او و به‌واسطۀ او وجود دارد، بر آن شد تا فرزندان بسیاری را وارد جلال سازد. از این رو، به‌جا و مناسب بود که باعث و بانیِ نجات ایشان، یعنی عیسی را از طریق رنجهایش، به کمالی برساند که برای تحقق رسالتش ضروری بود.
\p
\v 11 حال که ما به‌وسیلۀ عیسی، مقدّس شده‌ایم، پدر او، پدر ما نیز محسوب می‌شود. به همین علّت، عیسی عار ندارد که ما را برادران خود بخواند؛
\v 12 چنانکه به خدا می‌گوید: «نام تو را به برادران و خواهرانم اعلام خواهم کرد، و در میان جماعت، تو را خواهم ستود.»\f + \fr 2:12 \ft \+xt مزمور ۲۲‏:۲۲\+xt*.\f*
\v 13 و همچنین فرموده است: «من بر خدا توکل خواهم نمود»، یعنی: «من و فرزندانی که خدا به من داده است.»\f + \fr 2:13 \ft \+xt اشعیا ۸‏:۱۷‏‑۱۸\+xt*.\f*
\p
\v 14 از آنجا که این فرزندان خدا، انسان هستند و دارای گوشت و خون می‌باشند، او نیز گوشت و خون شد و به شکل انسان درآمد؛ زیرا فقط با انسان شدن می‌توانست جانش را در راه ما فدا کند و بمیرد، و با مرگ خود، قدرت ابلیس را نابود سازد، ابلیسی که صاحب اختیار مرگ بود.
\v 15 تنها از این راه بود که می‌توانست آنانی را که در تمام عمرشان در وحشت مرگ به سر می‌بردند و اسیر ترس بودند، رهایی بخشد.
\p
\v 16 می‌دانیم که او برای کمک به فرشتگان نیامد، بلکه به این جهان آمد تا انسانهایی را که به گفتهٔ کتاب آسمانی، از نسل ابراهیم می‌باشند، دستگیری نماید.
\v 17 به همین جهت لازم بود که او نیز از هر لحاظ مانند برادران خود گردد تا در حضور خدا، برای انسانها کاهن اعظمی دلسوز و وفادار باشد و به هنگام کفارهٔ گناهان، بتواند در همان حال که نسبت به انسان رحیم و کریم می‌باشد، نسبت به خدا نیز وفادار بماند.
\v 18 زیرا از آنجا که او خود عذاب دید و وسوسه شد، قادر است درد انسان را به هنگام عذاب و وسوسه درک کند و به کمک او بشتابد.
\c 3
\s1 برتری مسیح بر موسی
\p
\v 1 پس ای برادران و خواهران عزیز، ای جداشدگان و برگزیدگان خدا که برای رسیدن به آسمان دعوت شده‌اید، بیایید به عیسی بیندیشیم، به کسی که اعتراف می‌کنیم رسول خدا و کاهن اعظم ما است.
\p
\v 2 عیسی به خدا که وی را به این مقام منصوب کرد، وفادار بود، همان‌گونه که موسی در تمام امور خانۀ خدا\f + \fr 3:2 \ft منظور از «خانۀ خدا» همان خیمۀ عبادت است (ر.ک. خروج، فصل ۲۶)، زیرا معبد بزرگ قرن‌ها بعد از زمان موسی بنا شد.\f* وفادارانه خدمت می‌کرد.
\v 3 اما عیسی، از عزت و جلالی به مراتب بیشتر از موسی برخوردار بود، همان‌طور که احترامِ سازندهٔ خانه، بیشتر از خود خانه است.
\v 4 در ضمن، هر خانه‌ای به دست کسی بنا می‌شود، اما فقط خداست که آفرینندهٔ همه چیز است.
\p
\v 5 موسی در تمام امور خانۀ خدا با وفاداری خدمت کرد، اما او فقط یک خدمتگزار بود؛ و اصولاً کار او بیشتر شهادت دادن دربارۀ اموری بود که خدا می‌بایست بعدها در زمینۀ آنها سخن گوید.
\v 6 اما مسیح در مقام «پسر» است که مسئول تمام خانۀ خداست. و این «خانه» ما ایمانداران هستیم، به شرطی که شهامت خود را حفظ کنیم و در امیدی که در مسیح داریم، راسخ و استوار بمانیم.
\p
\v 7 به همین دلیل است که روح‌القدس به ما هشدار داده، می‌فرماید:
\p «امروز اگر صدای خدا را می‌شنوید،
\v 8 دل خود را سخت نکنید، همان کاری که نیاکان شما به‌هنگام سرکشی‌شان انجام دادند، و در بیابان مرا آزمایش کردند.
\v 9 در آنجا، نیاکان شما، صبر مرا آزمایش و امتحان کردند، با اینکه چهل سال کارهای مرا دیده بودند.
\v 10 لذا از آن نسل به خشم آمدم و گفتم: ”دلشان پیوسته از من برمی‌گردد و دیگر مرا اطاعت نمی‌کنند.“
\v 11 پس در خشم خود سوگند خوردم که به آسایش من هرگز راه نخواهند یافت.»\f + \fr 3:11 \ft \+xt مزمور ۹۵‏:۷۱۱\+xt*.\f*
\p
\v 12 پس ای برادران و خواهران عزیز، مراقب باشید که از شما کسی دلی گناهکار و بی‌ایمان نداشته باشد که او را از خدای زنده دور سازد.
\v 13 بلکه هر روز، مادام که هنوز «امروز» خوانده می‌شود، یکدیگر را تشویق نمایید، مبادا هیچ‌یک از شما فریب گناه را بخورد و دلش سخت گردد.
\p
\v 14 زیرا اگر تا به آخر وفادار بمانیم و مانند روزهای نخست ایمانمان، اعتماد خود را به خدا حفظ کنیم، آنگاه در جلال مسیح سهیم خواهیم شد.
\v 15 و این هشدار کتب مقدّس را فراموش نکنید که می‌فرماید: «امروز اگر صدای خدا را می‌شنوید، دل خود را سخت نکنید، همان کاری که نیاکان شما به‌هنگام سرکشی‌شان انجام دادند.»
\p
\v 16 آیا می‌دانید آنانی که صدای خدا را شنیدند و سرکشی کردند، چه کسانی بودند؟ آیا همان کسانی نبودند که به رهبری موسی، از سرزمین مصر بیرون آمدند؟
\v 17 آیا می‌دانید چه کسانی برای مدت چهل سال، خدا را به خشم می‌آوردند؟ مگر همان اشخاصی نبودند که گناه کردند و در نتیجه، جنازه‌هایشان در بیابان افتاد و از میان رفت؟
\v 18 و خدا دربارهٔ چه کسانی قسم خورد و گفت که هرگز داخل آسایش او نخواهند شد؟ مگر دربارهٔ همان اشخاصی نبود که از او سرکشی کرده بودند؟
\v 19 پس مشاهده می‌کنیم که به دلیل بی‌ایمانی نتوانستند داخل شوند.
\c 4
\s1 کوشش برای دسترسی به آسایش خدا
\p
\v 1 حال، با اینکه وعدهٔ خدا برای ورود به آسایش او هنوز به قوت خود باقی است، باید از ترس بر خود بلرزیم، مبادا مشخص گردد که کسی از میان شما از دست یافتن به آن کوتاه آمده است.
\v 2 زیرا همان خبر خوش یعنی ورود به آسایش او به ما نیز اعلان شده است، همان‌گونه که به ایشان اعلان شده بود، اما به ایشان هیچ سودی نرساند، چرا که در ایمان آنانی که اطاعت کردند، سهیم نشدند.
\v 3 فقط ما که ایمان داریم، می‌توانیم وارد آن آسایش شویم، همان‌گونه که خدا فرموده است: «پس در خشم خود سوگند خوردم که به آسایش من هرگز راه نخواهند یافت.»\f + \fr 4:3 \ft \+xt مزمور ۹۵‏:۱۱؛\+xt* همچنین در آیۀ ۵.\f* با این حال، کارهای او از زمان آفرینش جهان، پایان یافته بود.
\v 4 زیرا در جایی در کتب مقدّس دربارۀ روز هفتم چنین آمده که: «خدا در هفتمین روز، از همۀ کار خود بیاسود.»\f + \fr 4:4 \ft \+xt پیدایش ۲‏:۲\+xt*.\f*
\p
\v 5 اما باز در آیات بالا می‌فرماید: «به آسایش من هرگز راه نخواهند یافت.»
\v 6 بنابراین، مردم می‌توانند به آسایش خدا راه بیابند، اما آنانی که قبلاً این خبر خوش را دریافت کرده بودند، به دلیل نااطاعتی وارد نشدند.
\v 7 از این رو، خدا فرصت دیگری تعیین فرمود، و آن را «امروز» نامید. او این را مدتها بعد، از زبان داوود بیان کرده، فرمود: «امروز اگر صدای خدا را می‌شنوید، دل خود را سخت نکنید»\f + \fr 4:7 \ft \+xt مزمور ۹۵‏:۷‏و۸\+xt*.\f*، که این گفتار خدا در سطور بالا نیز نقل قول شده است.
\p
\v 8 زیرا اگر یوشع در زمان هدایت قوم اسرائیل به داخل سرزمین کنعان، موفق شده بود که این آسایش را به ایشان بدهد، دیگر لازم نمی‌شد خدا مدتها بعد، دربارۀ روز دیگری برای اِعطای آسایش سخن بگوید.
\v 9 پس برای قوم خدا آسایشِ روز شبّات\f + \fr 4:9 \ft منظور همان روز «سبّت» است، یعنی روز شنبه که برای یهودیان روز استراحت در طول هفته به شمار می‌آید.\f* باقی می‌مانَد. از این امر پی می‌بریم که فرصتی برای استراحت و آرامش کامل، در محلی انتظار قوم خدا یعنی ما را می‌کشد.
\v 10 زیرا همۀ آنان که وارد آسایش خدا شده‌اند، ایشان نیز از زحمات خود آسودند، همان‌گونه که خدا پس از اتمام کار آفرینش، بیاسود.
\v 11 پس ما نیز نهایت تلاش و کوشش خود را بکنیم تا وارد آن آسایش خدا گردیم، مبادا مانند بنی‌اسرائیل، در اثر نافرمانی از ورود به آن محروم شویم.
\p
\v 12 زیرا کلام خدا زنده و قدرتمند و بُرّنده‌تر است از هر شمشیرِ دولبه و تیز، و چنان نافذ که حتی جان و روح، و مفاصل و مغز استخوان را از هم جدا می‌کند، و افکار و نیّت‌های اعماق دل انسان را آشکار می‌سازد.
\v 13 هر کجا که باشیم، خدا تک‌تک ما را می‌شناسد؛ چشمان تیزبین خدای زنده، همهٔ ما را چنانکه هستیم می‌بیند. چیزی وجود ندارد که از نظر خدا پنهان بماند، و به اوست که باید سرانجام حساب پس بدهیم.
\s1 عیسی مسیح، کاهن اعظم ما
\p
\v 14 پس حال که کاهن اعظمی داریم که از آسمانها عبور کرده، یعنی عیسی، پسر خدا، بیایید ایمانی را که اعتراف می‌کنیم، محکم نگاه داریم.
\v 15 این کاهن اعظم از ضعفهای ما بی‌خبر نیست، زیرا او خود در همین امور وسوسه شد، اما هرگز به زانو در نیامد و گناه نکرد.
\v 16 پس بیایید با اطمینان به حضور تخت پر فیض خدا برویم تا او رحمت خود را شامل حال ما سازد و به لطف خود، ما را به هنگام نیاز یاری فرماید.
\c 5
\p
\v 1 در دین یهود، هر کاهن اعظم از میان انسان‌ها انتخاب شده، منصوب می‌گردد تا در امور الهی نمایندۀ انسان‌ها باشد و هدایا و قربانی‌ها برای گناه به خدا تقدیم کند.
\v 2 چنین کاهن اعظمی قادر است تا با افراد نادان و گمراه با ملایمت رفتار کند، چرا که خودش نیز دستخوش ضعف‌هاست.
\v 3 به همین جهت است که باید برای گناهان خود، و نیز گناهان قومش قربانی تقدیم کند.
\p
\v 4 اما نباید فراموش کرد که هیچ‌کس نمی‌تواند به میل خود، کاهن اعظم شود؛ کاهن را باید خدا برگزیند، همان‌گونه که هارون را نیز خدا برگزید و معین فرمود.
\p
\v 5 به همین ترتیب، مسیح نیز شخصاً خود را به مقام پر افتخار کاهن اعظم نرساند، بلکه خدا او را به این مقام منصوب کرد. خدا به او فرمود: «تو پسر من هستی؛ امروز من پدر تو شده‌ام.»\f + \fr 5:5 \ft \+xt مزمور ۲‏:۷\+xt*.\f*
\v 6 همچنین، در جای دیگر به او گفت: «تو تا ابد کاهن هستی، کاهنی همانند مِلکیصِدِق.»\f + \fr 5:6 \ft \+xt مزمور ۱۱۰:۴\+xt*.\f*
\p
\v 7 با این حال، مسیح وقتی در این دنیا به سر می‌برد، با اشک و آه و اندوه عمیق به درگاه خدا دعا و استغاثه می‌کرد تا او را از قدرت مرگ نجات بخشد. خدا نیز دعای او را به سبب اطاعت کاملش مستجاب فرمود.
\v 8 با اینکه عیسی پسر خدا بود، اما با درد و عذابی که متحمل شد، اطاعت را آموخت.
\v 9 پس از گذراندن این تجربه بود که نشان داد به حد کمال رسیده و می‌تواند نجات ابدی را نصیب آنانی سازد که از او اطاعت می‌نمایند؛
\v 10 به همین جهت، خدا او را معین فرمود تا کاهن اعظم باشد، کاهنی همانند مِلکیصِدِق.
\s1 خوراک سنگین روحانی برای مسیحیان بالغ
\p
\v 11 دربارهٔ این کاهن اعظم، سخن بسیار است، اما شرح آنها دشوار است، به‌خصوص اینکه درک روحانی‌تان کُند و گوشهایتان سنگین شده است!
\v 12 مدتی طولانی است که شما مسیحی هستید، و اکنون باید معلم دیگران شده باشید؛ اما چنان در ایمان عقب مانده‌اید که نیاز دارید کسی از سر نو، الفبای کلام خدا را به شما بیاموزد. مانند نوزادی هستید که جز شیر قادر به خوردن چیزی نیست. به اندازهٔ کافی رشد نکرده‌اید که بتوانید خوراکهای سنگین بخورید.
\v 13 کسی که شیر می‌خورد، هنوز کودک است و درست را از نادرست تشخیص نمی‌دهد.
\v 14 خوراک سنگین برای بالغان است که با تمرین مداوم، یاد گرفته‌اند چگونه نیک و بد را از هم تشخیص دهند.
\c 6
\p
\v 1 پس، بیایید از تعالیم ابتدایی دربارۀ مسیح بگذریم و به سوی بلوغ در درک و فهم امور روحانی پیش برویم. بی‌تردید لازم نیست بار دیگر، به اهمیت بنیادین توبه از اعمالی که منتهی به مرگ می‌شوند، و به ایمان داشتن به خدا بپردازیم.
\v 2 دیگر نیازی نیست بیش از این، دربارهٔ غُسلها\f + \fr 6:2 \ft یا «تعمیدها».\f*، دستگذاری‌ها، قیامت مردگان، و مجازات ابدی، شما را تعلیم دهیم.
\v 3 و به خواست خدا، چنین خواهیم کرد تا به درک امور عمیقتر برسیم.
\p
\v 4 زیرا آنانی که یک بار در اثر تابیدن نور الهی درخشان شدند، و طعم عطای آسمانی را چشیدند، و در روح‌القدس نصیبی یافتند،
\v 5 و نیکویی کلام خدا را چشیدند و قدرت‌های عالَم آینده را نیز تجربه کردند،
\v 6 اگر بعد از تمام اینها از خدا روی برتابند، غیرممکن است بتوان ایشان را به توبه بازگرداند. اینان پسر خدا را بار دیگر برای خود مصلوب می‌کنند و در ملأ عام رسوایش می‌سازند.
\p
\v 7 زمینی که پس از بارش بارانهای فراوان، محصولی نیکو برای کشاورزان به وجود می‌آورد، از خدا برکت خواهد یافت.
\v 8 اما اگر خار و خس تولید کند، نشان می‌دهد که زمینی است بی‌ارزش. کشاورز به‌زودی آن زمین را لعنت کرده با آتش خواهد سوزاند.
\p
\v 9 اما ای عزیزان، هرچند با این لحن سخن می‌گوییم، اما گمان نمی‌کنیم گفته‌هایمان در مورد شما صدق کند؛ یقین داریم که چیزهای بهتر که با نجات همراه است، نصیبتان خواهد شد.
\v 10 زیرا خدا بی‌انصاف نیست. چگونه امکان دارد زحماتی را که در راه او متحمل شده‌اید فراموش کند، و یا محبتی را که نسبت به او داشته‌اید از یاد ببرد، محبتی که از طریق کمک به فرزندان خدا نشان داده و می‌دهید؟
\v 11 پس آرزوی ما این است که همین روحیه و محبت را با نهایت اشتیاق در تمام طول زندگی حفظ کنید، تا مطمئن شوید آنچه را که بدان امید بسته‌اید به انجام خواهد رسید.
\v 12 و در زندگی روحانی دچار سستی و تنبلی نگردید، بلکه با شور و شوق فراوان، از مردان خدا سرمشق بگیرید، مردانی که با صبر زیاد و ایمان قوی، به تمام وعده‌های خدا دست یافتند.
\s1 یقین به وعده‌های خدا
\p
\v 13 برای نمونه، وعدهٔ خدا به ابراهیم را در نظر بگیرید. هنگامی که خدا این وعده را به ابراهیم می‌داد، به نام خود قسم خورد، زیرا کسی بزرگتر از او نبود تا به نام او قسم بخورد. وعدهٔ خدا به ابراهیم این بود که
\v 14 «به‌یقین تو را برکت خواهم داد و تو را کثیر خواهم ساخت.»\f + \fr 6:14 \ft \+xt پیدایش ۲۲‏:۱۷\+xt*.\f*
\v 15 ابراهیم نیز با شکیبایی منتظر ماند تا سرانجام خدا مطابق وعدهٔ خود پسری به او داد، که همان اسحاق باشد.
\p
\v 16 وقتی شخصی برای کسی قسم می‌خورد، معمولاً به نام کسی سوگند یاد می‌کند که از او بزرگتر است. این سوگند، تضمین کنندهٔ گفته اوست و به هر نوع بحث و کشمکش میان آن دو خاتمه می‌دهد.
\v 17 خدا نیز قسم خورد تا از این راه، به آنانی که از او وعدهٔ کمک دریافت کرده بودند، اطمینان بخشد و ایشان را خاطرجمع سازد که هرگز در وعده و اراده‌اش تغییری نخواهد داد.
\v 18 به این ترتیب، خدا به ما، هم وعدهٔ کمک داده است و هم در مورد آن قسم خورده است، پس ما می‌توانیم در خصوص این دو عامل، یعنی وعده و قسم، یقین داشته باشیم، زیرا محال است که خدا دروغ بگوید. اکنون، تمام کسانی که برای رستگاری به خدا پناه می‌آورند، با دریافت چنین اطمینانی، جرأتی تازه می‌یابند، و می‌توانند اطمینان کامل داشته باشند که خدا مطابق وعده‌اش، نجاتشان خواهد داد.
\v 19 امید کاملی که ما به نجات خود داریم، برای جان ما همچون لنگری است نیرومند که به هنگام توفانها ما را ثابت و استوار نگاه می‌دارد. همین امید است که ما را به داخل قدس درونی می‌برد.
\v 20 اما عیسی جلوتر از ما وارد این جایگاه شده، تا در مقام کاهن اعظم، همانند مِلْکیصِدِق، برای ما شفاعت کند.
\c 7
\s1 برتری مِلکیصِدِق بر ابراهیم و لاویان
\p
\v 1 این مِلْکیصِدِق، هم پادشاه سالیم بود و هم کاهن خدای متعال. زمانی که ابراهیم چندین پادشاه را شکست داده بود و به دیار خود بازمی‌گشت، مِلکیصِدِق به دیدن او رفت و او را برکت داد.
\v 2 ابراهیم نیز از همۀ غنایم جنگی، به او ده‌یک داد.
\p اما معنی نام مِلکیصِدِق، نخست «پادشاه عدالت» است، و بعد، «پادشاهِ سالیم»، یعنی پادشاه صلح و صفا.
\v 3 از آنجا که در کتب مقدّس، چیزی دربارۀ پدر و مادر و شجره‌نامه‌اش نوشته نشده، و در آنها از زمان آغاز زندگی‌اش و پایان آن سخنی به میان نیامده، لذا شبیه به پسر خدا می‌گردد و کاهنی همیشگی باقی می‌مانَد.
\p
\v 4 ملاحظه کنید این مِلکیصِدِق چه سمت بزرگی داشته است:
\p نخست آنکه حتی ابراهیم، نیای بزرگ قوم اسرائیل، یک دهم تمام درآمد خود را به او هدیه داد.
\v 5 حال بنا بر شریعت موسی، کاهنانی که از نسل لاوی هستند می‌باید از برادران اسرائیلی خود ده‌یک بگیرند، که آنها نیز از نسل ابراهیم‌اند.
\v 6 اما با اینکه مِلکیصِدِق نسبتی با او نداشت، ابراهیم به او این هدیه را داد.
\p دوم آنکه مِلکیصِدِق، ابراهیم را که وعده‌های خدا را دریافت کرده بود، برکت داد.
\v 7 به طوری که همه می‌دانند، کسی که قدرت و اختیار دادن برکت دارد، بزرگتر از کسی است که برکت را دریافت می‌کند.
\p
\v 8 سوم، کاهنان یهودی که ده‌یک را جمع‌آوری می‌کنند، انسانهایی فانی هستند. اما در خصوص مِلکیصِدِق، گویی خدا شهادت می‌دهد که او هنوز زنده بوده، زیرا در کتب مقدّس چیزی دربارۀ مرگ او نوشته نشده است.
\p
\v 9 چهارم، حتی می‌توان گفت که «لاوی»، که جدّ همه کاهنان یهود بود، از طریق ابراهیم، به مِلکیصِدِق هدیه داد؛
\v 10 زیرا زمانی که مِلکیصِدِق به دیدار ابراهیم آمد، گرچه لاوی هنوز به دنیا نیامده بود، اما می‌توان گفت در این وقت در داخل بدن ابراهیم بود.
\p
\v 11 پنجم، اگر کهانت لاویان که بر پایۀ شریعت بود، می‌توانست انسان را به کمال برساند، دیگر چه نیازی بود که کاهنی دیگر که همانند مِلکیصِدِق است و نه همانند لاویان و هارون، ظهور کند؟
\p
\v 12-14 به علاوه، زمانی که خدا کاهنی از نوع دیگر می‌فرستد، باید شریعت و حکم و روش خود را نیز در این خصوص تغییر دهد، تا این امر میسر گردد. چنانکه همه می‌دانیم، مسیح از قبیلهٔ کاهنان یعنی قبیلهٔ لاوی نبود، بلکه به قبیلهٔ یهودا تعلق داشت که برای کهانت انتخاب نشده بود، و موسی هیچگاه چنین خدمتی را به قبیلهٔ یهودا محول نکرده بود.
\s1 همانندی مسیح با مِلکیصِدِق
\p
\v 15 پس به طور واضح می‌بینیم که خدا، حکم و روش خود را تغییر داد؛ زیرا مسیح که کاهن اعظم جدید و همانند مِلکیصِدِق است،
\v 16 مطابق شریعت و روش سابق از طایفۀ لاوی نبود؛ او بر اساس قدرتی کاهن شد که از حیات بی‌پایان جاری است.
\v 17 در مزامیر نیز به همین موضوع اشاره شده که: «تو تا ابد کاهن هستی، کاهنی همانند مِلکیصِدِق.»\f + \cat dup\cat*\fr 7:17 \ft \+xt مزمور ۱۱۰:۴\+xt*.\f*
\p
\v 18 بله، شریعت و روش سابق کهانت، که بر اساس اصل و نسب بود، کنار گذاشته شد زیرا بی‌فایده و ضعیفتر از آن بود که بتواند به کسی امید نجات ببخشد،
\v 19 زیرا شریعت چیزی را کامل نکرد. اما اکنون ما امید بهتری داریم که از طریق آن به خدا نزدیک شویم.
\p
\v 20 و این روش جدید با سوگند همراه بود. فرزندان هارون بدون هیچ سوگندی کاهن شدند،
\v 21 اما کهانت عیسی با سوگند همراه بود، زیرا خدا به او گفت: «خداوند سوگند خورده است و از آن برنخواهد گشت، که تو تا ابد کاهن هستی.»\f + \cat dup\cat*\fr 7:21 \ft \+xt مزمور ۱۱۰:۴\+xt*.\f*
\v 22 بر اساس این قسم خدا، عیسی می‌تواند موفقیت این عهد و پیمان جدید و بهتر را برای همیشه تضمین کند.
\p
\v 23 در آن روش و پیمان قدیم، تعداد کاهنان می‌بایست زیاد باشد، زیرا مرگ مانع از ادامۀ خدمت آنها می‌شد.
\v 24 اما عیسی، از آنجا که تا ابد زنده است، برای همیشه کاهن می‌باشد و نیازی به جانشین ندارد.
\v 25 بنابراین، قادر است همهٔ آنانی را که به‌وسیلۀ او نزد خدا می‌آیند، به طور کامل نجات بخشد\f + \fr 7:25 \ft یا «جاودانه نجات بخشد».\f*؛ و چون همیشه زنده است، پیوسته در حضور خدا برای ما وساطت می‌کند.
\p
\v 26 این درست همان کاهن اعظمی است که ما نیاز داریم؛ زیرا او پاک و بی‌عیب و بی‌گناه و از گناهکاران جدا می‌باشد و در آسمان از مقامی پر افتخار برخوردار است.
\v 27 او هرگز احتیاج ندارد مانند سایر کاهنان، هر روز ابتدا برای گناهان خود و بعد برای گناهان قوم، قربانی کند؛ زیرا وقتی بر روی صلیب، خود را در راه ما قربانی کرد، برای همیشه به تمام قربانیها پایان داد.
\v 28 کاهنان اعظم که مطابق شریعت موسی به این مقام می‌رسند، افرادی ضعیف می‌باشند که نمی‌توانند خود را از گناه دور نگاه دارند. اما مدتها بعد از اعطای شریعت، خدا پسر خود را که برای همیشه کامل می‌باشد، در مقام کاهن اعظم تعیین کرد و در این خصوص سوگند یاد کرد.
\c 8
\s1 مسیح، کاهن اعظم ماست
\p
\v 1 مقصود کلی از این سخنان این است که ما چنین کاهن اعظمی داریم که در آسمان در کنار تخت خدای متعال نشسته است.
\v 2 محل خدمت او، عبادتگاه مقدّس آسمان یعنی جایگاه واقعی پرستش است که بانی آن خداوند است، نه انسان.
\p
\v 3 وظیفهٔ کاهن اعظم این است که از جانب مردمان، هدایا و قربانی‌هایی به حضور خدا تقدیم کند. مسیح نیز به عنوان کاهن اعظم می‌بایست چیزی برای تقدیم کردن داشته باشد.
\v 4 اگر عیسی در این جهان بود، نمی‌توانست کاهن باشد، زیرا در اینجا هنوز کاهنانی هستند که به شیوۀ قدیم، قربانی تقدیم می‌کنند.
\v 5 خدمت ایشان در واقع، نمونه و تقلیدی است از امور آسمانی؛ زیرا زمانی که موسی می‌خواست خیمه‌ای را به عنوان محل عبادت بسازد، خدا به او هشدار داده، گفت: «دقت کن همه را عیناً مطابق طرحی که در بالای کوه به تو نشان دادم، بسازی.»
\v 6 اما مسیح، این کاهن آسمانی، خدمتی بس مهمتر از این کاهنان به عهده دارد، زیرا پیمان جدیدی که از سوی خدا برای ما آورد، برتر از آن پیمان قدیمی است و دارای وعده‌هایی به مراتب عالیتر می‌باشد.
\p
\v 7 عهد قدیمی بی‌نقص نبود، زیرا در غیر این صورت لازم نمی‌شد عهد دیگری جایگزین آن گردد.
\v 8 اما خدا عهد قدیمی را عملی و کافی ندانست، زیرا فرمود: «روزی فرا می‌رسد که با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهدی تازه خواهم بست.
\v 9 این عهد مانند عهد پیشین نخواهد بود که با اجدادشان بستم، در روزی که دست ایشان را گرفته، از سرزمین مصر بیرون آوردم؛ زیرا، خداوند می‌گوید، آنها به عهد من وفادار نماندند. پس من از ایشان رویگردان شدم.
\v 10 اما خداوند چنین می‌گوید: این است آن عهدی که در آن روز با خاندان اسرائیل خواهم بست: احکام خود را در ذهن ایشان خواهم نهاد و بر دل ایشان خواهم نوشت. آنگاه من خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من.
\v 11 دیگر کسی به همسایه خود تعلیم نخواهد داد و یا کسی به خویشاوند خود نخواهد گفت ”خداوند را بشناس!“ زیرا همه، از کوچک و بزرگ، مرا خواهند شناخت.
\v 12 من نیز خطایای ایشان را خواهم بخشید و گناهانشان را دیگر به یاد نخواهم آورد.»\f + \fr 8:12 \ft \+xt ارمیا ۳۱‏:۳۱‏‑۳۴\+xt*.\f*
\p
\v 13 در اینجا خدا از عهدی «جدید» سخن می‌گوید. پس روشن است که عهد قبلی، کهنه شده است؛ و هر چه که کهنه و قدیمی شود، به‌زودی از بین خواهد رفت.
\c 9
\s1 مراسم عبادتی قدیم
\p
\v 1 به هر حال، آن عهد و پیمان نخست که خدا با قوم اسرائیل بست، دارای قواعدی برای عبادت، و مکانی برای پرستش بود. این مکان پرستش، خیمه‌ای بود ساختۀ دست انسان.
\v 2 این خیمه از دو قسمت تشکیل می‌شد. در قسمت اول که «جایگاه مقدّس» نام داشت، شمعدان طلایی، میز و نان حضور قرار می‌گرفت.
\v 3 قسمت دوم، «مقدّسترین جایگاه» نامیده می‌شد و پرده‌ای آن را از قسمت اول جدا می‌کرد.
\v 4 در این جایگاه، یک آتشدان طلایی و صندوق عهد قرار داشت. روکش داخلی و بیرونی این صندوق از طلای خالص بود. داخل صندوق، دو لوح سنگی قرار داشت که بر روی آنها ده فرمان خدا حک شده بود. یک ظرف طلایی پر از «مَنّا» نیز در آن صندوق بود. «مَنّا» همان نانی است که خدا در بیابان هر روز به بنی‌اسرائیل می‌داد. همچنین، عصای هارون نیز که روزگاری شکوفه آورده بود، در این صندوق گذاشته شده بود.
\v 5 سرپوش صندوق عهد، تخت رحمت نامیده می‌شد، و کروبیانِ جلال خدا بالهایشان را بر فراز تخت گسترده بودند. تمام اینها، معانی خاصی دارند که الان فرصت نیست به شرح آنها بپردازم.
\p
\v 6 وقتی این وسایل به این ترتیب قرار می‌گیرند، کاهنان برای انجام وظایف خود، به‌طور مرتب وارد قسمت اول عبادتگاه می‌شوند.
\v 7 اما به قسمت دوم، فقط کاهن اعظم می‌تواند وارد شود، آن هم فقط سالی یک بار! او همراه خود مقداری خون قربانی به داخل می‌برد و بر تخت رحمت می‌پاشد، تا گناهان خود و گناهان قوم اسرائیل را کفاره کند.
\p
\v 8 اما روح‌القدس از طریق تمام این ترتیبات، این نکته را به ما خاطرنشان می‌سازد که مطابق شریعت و روش قدیم، تا زمانی که قسمت اول عبادتگاه برپاست، مردم عادی هیچگاه نخواهند توانست وارد مقدّسترین جایگاه گردند.
\v 9 این تصویری است از زمان حاضر. زیرا هدایا و قربانی‌هایی که کاهن تقدیم می‌کند قادر نیست وجدان عبادت‌کننده را کاملاً پاک سازد.
\v 10 چون این شریعت فقط با تشریفات ظاهری سروکار دارد و به مسائلی نظیر خوردن و نوشیدن و غسل و طهارت و نظایر آن می‌پردازد. این تشریفات فقط تا فرا رسیدن راه و روش بهتر قابل اجرا بود.
\s1 مسیح قربانی کامل است
\p
\v 11 پس، مسیح همچون کاهن اعظم امور نیکویی است که هم اکنون واقع شده‌اند. او وارد خیمهٔ بزرگتر و کاملتر آسمان گردید، خیمه‌ای که نه ساخته دست انسان است و نه جزو عالم مخلوق.
\v 12 او یکبار و برای همیشه به مقدّسترین جایگاه وارد شد و خون قربانی را بر تخت رحمت پاشید، اما نه خون بز یا گوساله، بلکه خون خود را، که با آن نجات ابدی ما را فراهم ساخت.
\p
\v 13 مطابق شریعت موسی، کاهنان خون بزها و گاوهای نر و خاکستر گوساله‌ها را بر آنانی می‌پاشیدند که به‌لحاظ آیینی نجس شده بودند، تا ایشان جسماً طاهر شوند.
\v 14 پس ببینید چقدر بیشتر خون مسیح وجدان ما را از اعمال منتهی به مرگ پاک خواهد ساخت تا بتوانیم خدای زنده را خدمت و عبادت کنیم. زیرا مسیح به‌واسطۀ روح ابدی خدا، خود را بدون عیب به خدا تقدیم کرد.
\p
\v 15 به این ترتیب، مسیح با این پیمان جدید آمد تا تمام کسانی که از جانب خدا دعوت شده‌اند، بتوانند به سوی او آمده، برکات ابدی موعود را بیابند؛ زیرا مسیح در راه گناهان ایشان فدا شد تا ایشان را از مجازات گناهانی که در چارچوب شریعت قدیم مرتکب شده‌اند، آزاد سازد.
\p
\v 16 زمانی که وصیتی از کسی باقی می‌ماند، پیش از آنکه ارث تقسیم شود، باید ابتدا فوت وصیت‌کننده ثابت گردد.
\v 17 به عبارت دیگر، وصیت‌نامه فقط بعد از مرگ وصیت‌کننده اعتبار می‌یابد، و تا زمانی که او زنده است، هیچ‌یک از وارثین نمی‌تواند سهم خود را دریافت کند.
\p
\v 18 به همین دلیل، حتی پیش از آنکه پیمان قدیم به مرحله اجرا درآید، به نشان از جان گذشتگی مسیح، خون پاشیده شد.
\v 19 به این ترتیب که موسی ابتدا تمام احکام خدا را به قوم اسرائیل اعلام کرد؛ سپس خون گوساله‌ها و بزها را گرفت و با آب و گیاه زوفا و پشم قرمز، بر کتاب احکام خدا و بر سر مردم پاشید،
\v 20 و گفت: «این است خون عهدی که خدا عطا کرده و می‌خواهد از آن اطاعت نمایید.»
\v 21 سپس به همان صورت، بر خیمهٔ مقدّس و تمام وسایلی که در مراسم عبادت به کار می‌رفت، خون پاشید.
\v 22 در واقع می‌توان گفت که مطابق پیمان اول، تقریبا همه چیز به‌وسیلۀ خون پاک می‌گردد و بدون ریختن خون، هیچ گناهی بخشیده نمی‌شود.
\p
\v 23 به همین دلیل، خیمهٔ مقدّس زمینی و متعلقات آن، که نمونه و سایه‌ای از چیزهای آسمانی بودند، می‌بایست با خون حیوانات پاک گردند، اما اصلِ آنها که در آسمان هستند، با قربانی‌هایی نیکوتر از اینها.
\v 24 زیرا مسیح به عبادتگاهی ساختۀ دست بشر داخل نشد که صرفاً نمونه‌ای از عبادتگاه حقیقی در آسمان بود، بلکه به خودِ آسمان داخل شد تا اکنون از جانب ما در پیشگاه خدا ظاهر گردد.
\v 25 در ضمن، او خود را بارها قربانی نکرد، برخلاف آنچه که کاهن اعظم بر روی زمین انجام می‌دهد؛ زیرا کاهن اعظم هر سال خون حیوانات قربانی را در مقدّسترین جایگاه تقدیم می‌کند.
\v 26 اگر چنین چیزی لازم می‌بود، مسیح مجبور می‌شد از ابتدای عالم تا حال دائماً جان خود را فدا کند. اما چنین نیست. مسیح یک بار و برای همیشه در اواخر عالم آمد تا جان خود را در راه ما فدا کند و تا ابد قدرت گناه را ریشه‌کن سازد.
\v 27 این نِمادی است از زمان حاضر که در آن، هدایا و قربانیهایی تقدیم می‌شود که قادر نیست وجدان عبادت‌کننده را کاملاً پاک سازد، و درست همان‌گونه که به حکم خداوند، انسان یک بار می‌میرد و بعد از آن نوبت داوری می‌رسد،
\v 28 مسیح نیز فقط یک بار جان خود را فدا کرد تا به عنوان قربانی، گناهان بسیاری را پاک کند. اما بار دیگر خواهد آمد تا آنانی را که با صبر و اشتیاق چشم به راه او هستند، نجات بخشد.
\c 10
\s1 خون مسیح، پاک‌کنندهٔ قطعی گناه
\p
\v 1 شریعت موسی و تشریفات مذهبی آن فقط پیش‌نمایش و سایه‌ای مبهم است از امور نیکویی که بنا بود مسیح برای ما به ارمغان بیاورد، اما نه صورت واقعی آنها. به همین دلیل، چنین شریعتی نمی‌تواند با همان قربانی‌های مکرر و سالیانه، آنانی را که برای عبادت به حضور خدا می‌آیند، کامل سازد.
\v 2 زیرا اگر قدرت چنین کاری را داشت، یک قربانی کافی می‌بود تا عبادت‌کننده، یک بار و برای همیشه، پاک شود و دیگر احساس تقصیر و گناه نکند.
\v 3 در حالی که می‌بینیم این قربانیها همه ساله، به جای آنکه وجدان مردم را آسوده کند، خاطرهٔ تلخ نافرمانی‌ها و گناهانشان را به یادشان می‌آورد.
\v 4 زیرا محال است که خون گاوها و بزها واقعاً لکه‌های گناه را پاک سازد.
\p
\v 5 به همین جهت بود که وقتی مسیح به این جهان می‌آمد، گفت: «تو به قربانی و هدیه رغبت نداشتی؛ بلکه بدنی برای من مهیا ساختی؛
\v 6 از قربانی سوختنی و قربانی گناه خشنود نبودی.
\v 7 آنگاه گفتم: ”اینک می‌آیم تا خواست تو را، ای خدا، انجام دهم؛ همان‌طور که در کتاب دربارۀ من نوشته شده است.“»\f + \fr 10:7 \ft \+xt مزمور ۴۰‏:۶‏‑۸\+xt* (ترجمۀ یونانی).\f*
\p
\v 8 مسیح نخست فرمود: «تو به قربانی و هدیه و قربانی سوختنی و قربانی گناه رغبت نداشتی و از آنها خشنود نبودی» (گرچه اینها را بر اساس شریعت تقدیم می‌کردند).
\v 9 و سپس فرمود: «اینک می‌آیم تا خواست تو را، ای خدا، به‌جا آورم.»
\p به این ترتیب، عهد سابق را لغو می‌کند تا عهد دوم را بنیاد نهد.
\v 10 طبق این عهد و طرح جدید، عیسی مسیح یک بار جان خود را در راه ما فدا کرد تا ما را ببخشد و پاک نماید.
\v 11 مطابق شریعت و عهد سابق، کاهنان هر روز در مقابل مذبح می‌ایستند و قربانیهایی تقدیم می‌کنند که هرگز نمی‌توانند گناهان را برطرف نمایند.
\v 12 اما مسیح خود را فقط یک بار به عنوان قربانی به خدا تقدیم کرد تا گناهان را بیامرزد؛ و پس از آن، در بالاترین مکان عزّت و افتخار، به دست راست خدا نشست،
\v 13 و منتظر است تا دشمنانش به زیر پاهای او افکنده شوند.
\v 14 او با یک قربانی، همهٔ آنانی را که از گناهانشان پاک می‌شوند، تا ابد کامل می‌گرداند.
\p
\v 15 روح‌القدس نیز این را تصدیق کرده، می‌فرماید:
\v 16 «این است آن عهدی که در آن روز با ایشان خواهم بست: احکام خود را در دل ایشان خواهم نهاد و در ذهن ایشان خواهم نوشت.»
\v 17 سپس اضافه کرده، می‌فرماید: «خطایای ایشان را خواهم بخشید و گناهانشان را دیگر به یاد نخواهم آورد.»
\p
\v 18 پس حال که گناهان ما به طور دائمی بخشیده و فراموش شده است، دیگر چه نیازی است که برای آمرزش گناهان، بار دیگر قربانی تقدیم کنیم؟
\s1 هوشیاری برای حفظ نجات
\p
\v 19 بنابراین، ای برادران عزیز، اکنون می‌توانیم به سبب خون عیسی، مستقیم وارد مقدّسترین جایگاه شده، به حضور خدا برویم؛
\v 20 زیرا زمانی که بدن مسیح بر روی صلیب پاره شد، در واقع پردهٔ مقدّسترین جایگاه معبد نیز پاره شد؛ و به این ترتیب او راهی تازه و حیات‌بخش برای ما گشود تا ما را به حضور مقدّس خدا برساند.
\p
\v 21 پس حال که ادارهٔ امور خانۀ خدا، به عهدهٔ این کاهن بزرگ ماست،
\v 22 بیایید با دلی پاک، مستقیماً به حضور خدا برویم، و یقین کامل داشته باشیم که او ما را می‌پذیرد، زیرا خون مسیح بر ما پاشیده شده و ما را پاک ساخته؛ بدنهایمان نیز با آب پاک شسته شده است.
\v 23 اکنون می‌توانیم منتظر نجاتی باشیم که خدا وعده داده است، و می‌توانیم بدون هیچگونه تردیدی به همه بگوییم که نجات یافته‌ایم، زیرا خدا به همهٔ وعده‌های خود عمل خواهد فرمود.
\p
\v 24 حال، به پاس آن همه لطفی که خدا در حق ما کرده است، بیایید یکدیگر را به محبت کردن و به انجام اعمال نیک تشویق و ترغیب نماییم.
\v 25 و نیز چنانکه برخی را عادت است، از حضور در مجالس عبادت کلیسایی غافل نشوید، بلکه یکدیگر را تشویق کنید، بخصوص در این روزها که بازگشت مسیح نزدیک می‌شود.
\v 26 زیرا اگر کسی پس از شناخت حقیقت، عمداً به گناه کردن ادامه بدهد، دیگر قربانی‌ای برای پاک کردن این گناهان وجود نخواهد داشت.
\v 27 بله، راهی نیست جز به سر بردن در انتظار مجازاتی وحشتناک و آتشی مهیب که دشمنان خدا را نابود خواهد ساخت.
\v 28 هر که احکام موسی را بشکند، به شهادت دو یا سه نفر، بدون ترحم کشته می‌شود.
\v 29 پس چه مجازات وحشتناک‌تری در انتظار کسانی خواهد بود که پسر خدا را تحقیر می‌کنند، و خونی را که نشان عهد خدا و پاک‌کنندهٔ گناهان ایشان است، بی‌ارزش می‌شمارند، و به روح‌القدس که بخشندۀ رحمت الهی است، بی‌احترامی می‌نمایند.
\p
\v 30 زیرا او را می‌شناسیم که فرموده: «انتقام و جزا از آنِ من است.» و همچنین می‌فرماید: «من خودم قومم را داوری خواهم فرمود.»
\v 31 برای کسانی که چنین گناهی کرده باشند، افتادن به دستهای خدای زنده بسیار وحشتناک خواهد بود!
\p
\v 32 هیچگاه از یاد نبرید آن روزها را که نور مسیح به تازگی دلتان را روشن ساخته بود؛ زیرا در آن زمان گرچه زحمات و رنجهای بسیاری بر شما وارد آمد، اما شما همه را تحمل کردید و به خداوند وفادار ماندید.
\v 33 بله، شما بارها مورد استهزا و ضرب و شتم قرار گرفتید، و یا شریک درد آنانی بودید که به چنین زحماتی دچار می‌شدند؛
\v 34 با زندانیان نیز همدردی می‌کردید؛ و به هنگام غارت اموالتان، شاد بودید، زیرا می‌دانستید که در آسمان چیزهای بهتری در انتظار شماست که تا ابد از بین نخواهد رفت.
\v 35 پس اعتماد و اطمینانی را که به خداوند دارید از دست ندهید، زیرا پاداش عظیمی در انتظار شماست!
\v 36 اگر می‌خواهید که خدا به وعدهٔ خود وفا کند، لازم است که شما نیز با کمال صبر و بردباری، خواست خدا را انجام دهید.
\v 37 زیرا «دیری نخواهد پایید که او که باید بیاید، خواهد آمد و تأخیر نخواهد کرد.
\v 38 و اما عادل\f + \fr 10:38 \ft یا «شخص عادل من».\f* به ایمان خواهد زیست. ولیکن اگر کسی از میان ایشان به عقب برگردد و دیگر راه مرا نپیماید، از او خشنود نخواهم شد.»\f + \fr 10:38 \ft \+xt حبقوق ۲‏:۳‏و۴\+xt*.\f*
\p
\v 39 ولی ما هرگز از خدا برنگشته‌ایم تا به چنان سرنوشت تلخی دچار شویم، بلکه ایمانمان را حفظ کرده‌ایم و این ایمان، نجات جانمان را تضمین می‌کند.
\c 11
\s1 ایمان چیست؟
\p
\v 1 ایمان یعنی اطمینان داشتن به آنچه امید داریم و یقین داشتن به آنچه که هنوز نمی‌بینیم.
\v 2 مردان خدا در زمان قدیم، به سبب ایمانشان بود که مورد پسند خدا واقع شدند.
\p
\v 3 با ایمان است که درمی‌یابیم عالَم هستی به امر خدا شکل گرفت، به گونه‌ای که آنچه دیدنی است، از آنچه قابل دیدن بود، ساخته نشد.
\p
\v 4 از راه ایمان بود که هابیل هدیه‌ای نیکوتر از هدیۀ قائن به خدا تقدیم کرد. به‌واسطۀ ایمان بود که او عادل شمرده شد، زیرا خدا دربارۀ هدیۀ او به نیکی شهادت داد. و با ایمان است که هابیل با اینکه مرده است، هنوز سخن می‌گوید.
\p
\v 5 خنوخ نیز به خدا ایمان داشت. به همین جهت، بدون اینکه طعم مرگ را بچشد، خدا او را به حضور خود برد و دیگر کسی او را ندید. زیرا پیش از آن، خدا فرموده بود که از خنوخ خشنود است.
\v 6 اما خشنود ساختن خدا بدون ایمان و توکل به او محال است. هر که می‌خواهد به سوی خدا بیاید، باید ایمان داشته باشد که خدا هست و به آنانی که با دلی پاک در جستجوی او هستند، پاداش می‌دهد.
\p
\v 7 از طریق ایمان بود که نوح وقتی دربارۀ اموری که هنوز دیده نشده بود، هشداری دریافت کرد، با ترسی مقدّس کشتی‌ای ساخت تا خانوادۀ خود را نجات بخشد. او با ایمانش بود که دنیا را محکوم ساخت و وارث عدالت شده، در پیشگاه خدا بی‌گناه به شمار آمد، امری که نتیجۀ ایمان است.
\p
\v 8 ابراهیم نیز به خاطر ایمانی که به خدا داشت، دعوت او را اطاعت کرد و به سوی سرزمینی که خدا وعده‌اش را داده بود، به راه افتاد. او بدون آنکه بداند به کجا می‌رود، شهر و دیار خود را ترک گفت؛
\v 9 حتی وقتی به سرزمین موعود رسید، مانند یک بیگانه در خیمه‌ها زندگی می‌کرد. اسحاق و یعقوب نیز که همین وعده را از خدا یافته بودند، مانند او در خیمه‌ها زندگی خود را سپری می‌کردند.
\v 10 ابراهیم با اطمینان کامل، در انتظار روزی بود که خدا او را به آن شهر مستحکم و جاودان ببرد، شهری که طراح و سازنده‌اش خود خداست.
\p
\v 11 همسر او سارا نیز به خدا ایمان داشت و به دلیل همین ایمان، قدرت یافت تا باردار شود، گرچه بسیار سالخورده بود؛ زیرا او پی برده بود که خدا قادر است به وعده‌ای که به او داده، وفا کند.
\v 12 بنابراین، از ابراهیم، یعنی از کسی که دیگر قادر به تولید مثل نبود، نسلهایی به وجود آمد که همچون ستارگان آسمان و شنهای کنار دریا، بیشمار بودند.
\p
\v 13 این مردان ایمان، همه مُردند بدون آنکه تمام وعده‌های خدا را دریافت کنند، اما آنها را از دور دیده، به امید دریافتشان شاد شدند. آنان تصدیق کردند که این دنیای زودگذر خانهٔ واقعی ایشان نیست، بلکه در این دنیا، رهگذر و غریب هستند.
\v 14 در واقع، کسانی که چنین سخن می‌گویند، نشان می‌دهند که در انتظار وطنی هستند که بتوانند آن را متعلق به خود بدانند.
\v 15 در ضمن، اگر بازگشت به دیاری را در سر می‌پروراندند که آن را ترک گفته بودند، قطعاً فرصت چنین کاری را داشتند؛
\v 16 اما ایشان مایل به بازگشت به عقب نبودند، و به امور این دنیا دلبستگی نداشتند، بلکه علاقه و توجهشان به وطن آسمانی بود. بنابراین خدا شرمنده نیست که خدای ایشان نامیده شود، زیرا شهری در آسمان برای ایشان تدارک دیده است.
\p
\v 17 زمانی که خدا ابراهیم را در بوتهٔ آزمایش قرار داد و از او خواست تا پسرش اسحاق را قربانی کند، او به سبب ایمانی که به خدا داشت، حاضر شد دستور خدا را اطاعت نماید. با اینکه او دربارهٔ اسحاق وعده‌هایی از خدا دریافت کرده بود، اما آماده شد تا او را قربانی کند،
\v 18 گرچه دربارۀ او بود که خدا به ابراهیم فرموده بود: «توسط اسحاق است که تو صاحب نسلی می‌شوی که وعده‌اش را به تو داده‌ام.»
\v 19 زیرا ابراهیم ایمان داشت که حتی اگر اسحاق بمیرد، خدا قادر است او را زنده سازد. در واقع، همین‌طور نیز شد، زیرا اسحاق از دیدگاه ابراهیم محکوم به مرگ بود، اما عمر دوباره یافت.
\p
\v 20 در اثر ایمان بود که اسحاق پسرانش، یعقوب و عیسو را در خصوص آینده‌شان برکت داد.
\p
\v 21 به ایمان بود که یعقوب، به هنگام پیری و در آستانهٔ رحلت، هر دو پسر یوسف را برکت داد و در حالی که بر سر عصای خود تکیه زده بود، سجده کرد.
\p
\v 22 در اثر ایمان بود که یوسف پیش از وفات خود، با اطمینان اعلام کرد که روزی قوم اسرائیل از سرزمین مصر بیرون خواهند رفت. او حتی در خصوص تدفین استخوانهای خود نیز رهنمودهایی به ایشان داد.
\p
\v 23 به‌واسطۀ ایمان بود که والدین موسی او را تا سه ماه پس از زاده شدنش پنهان کردند، زیرا دیدند که او کودکی خوش‌سیما است، و از حکم پادشاه هراسی به دل راه ندادند.
\p
\v 24 در اثر ایمان بود که موسی، وقتی بزرگ شد، امتناع ورزید که پسرِ دخترِ فرعون نامیده شود.
\v 25 او ترجیح داد همراه با قوم خدا متحمل ظلم و ستم شود، تا اینکه از لذت‌های زودگذر گناه بهره‌مند گردد.
\v 26 در نظر او تحمل زحمت و ننگ در راه مسیح، بسیار باارزشتر از تمام خزاین و گنجهای مصر بود. زیرا او چشم انتظار آن پاداش بزرگی بود که خدا وعده داده بود.
\v 27 به خاطر ایمان به خدا بود که او بدون ترس از غضب پادشاه، مصر را ترک گفت و استوار به پیش رفت، همچون کسی که خدای نادیده را در مقابل دیدگان خود دارد.
\v 28 به‌واسطۀ ایمان بود که به قوم اسرائیل امر کرد که «پِسَح» را نگاه دارند و بر چارچوب درهای خانه‌شان خون بپاشند تا فرشته‌ای که پسران نخست‌زاده را هلاک می‌کرد، بر پسران نخست‌زادۀ قوم اسرائیل دست نگذارد.
\p
\v 29 قوم اسرائیل نیز به خدا ایمان آوردند و به سلامت از میان دریای سرخ عبور کردند، گویی از زمین خشک رد می‌شدند. اما وقتی مصری‌ها به دنبالشان آمدند و قصد عبور نمودند، همگی غرق شدند.
\p
\v 30 در اثر ایمان بود که حصار شهر اریحا، پس از آنکه قوم اسرائیل به دستور خدا هفت روز آن را دور زدند، فرو ریخت.
\v 31 اما در آن میان راحاب فاحشه، همراه اهالی اریحا کشته نشد، زیرا به خدا و به قدرت او ایمان داشت و از فرستادگان قوم خدا به گرمی پذیرایی کرد؛ اما دیگران حاضر نشدند خدا را اطاعت کنند.
\p
\v 32 دیگر چه نمونه‌ای بیاورم؟ زیرا وقت مجال نمی‌دهد که از ایمان جدعون، باراق، سامسون، یفتاح، داوود، سموئیل و انبیای دیگر سخن گویم.
\v 33 به‌واسطۀ ایمان بود که ایشان ممالک را شکست دادند، با عدل و انصاف فرمانروایی کردند، و آنچه را که وعده داده شده بود، به دست آوردند. ایشان دهان شیرها را بستند،
\v 34 شدّت و حدّت آتش را خاموش ساختند، و از دَمِ شمشیر رَستند. ناتوانی ایشان تبدیل به قوّت شد، و در جنگ نیرومند شدند، و لشکریان بیگانگان را تار و مار کردند.
\v 35 زنان به نیروی ایمان، عزیزان از دست رفتۀ خود را زنده در آغوش کشیدند.
\p اما عده‌ای دیگر از مؤمنین نیز بودند که تا سرحد مرگ شکنجه و آزار دیدند و ترجیح دادند بمیرند تا اینکه به خدا خیانت ورزند و آزاد شوند. زیرا خاطرجمع بودند که پس از مرگ، آزادی واقعی و جاودانی نصیبشان خواهد شد.
\v 36 بعضی شلّاق خورده، مورد تمسخر قرار گرفتند؛ بعضی دیگر در سیاهچالها به زنجیر کشیده شدند.
\v 37 برخی سنگسار گردیدند و برخی دیگر با اره دو پاره شدند، و برخی نیز از دَمِ تیغ گذشتند. عده‌ای دیگر در پوست گوسفندان و بزها، تهیدست و ستمدیده و آزاردیده، آوارگی کشیدند.
\v 38 آنانی که جهان لایقشان نبود، در بیابانها و کوهها سرگردان شدند، و خود را در غارها و گودالها پنهان کردند.
\p
\v 39 این انسانهای مؤمن، با اینکه به سبب ایمانشان مقبول خدا واقع شدند، اما هیچ‌یک برکات موعود خدا را نیافتند.
\v 40 زیرا خدا می‌خواست که ایشان منتظر بمانند تا همراه ما به آن برکات بهتری برسند که او برای ما در نظر گرفته است.
\c 12
\s1 دعوت به صبر و پایداری
\p
\v 1 پس حال که در این میدان مسابقه، چنین جمعیت انبوهی از شاهدان را داریم که برای تماشای ما گرد آمده‌اند، بیایید هر بار سنگینی را که سبب کُندی یا عقب افتادن ما در این مسابقه می‌شود، و نیز هر گناهی را که به آسانی به دست و پای ما می‌پیچد، از خود دور کنیم، و با صبر و شکیبایی در این مسابقه که در مقابل ما مقرر شده، بدویم.
\v 2 و به عیسی چشم بدوزیم، به او که چنین ایمانی را در قلب ما ایجاد کرده و آن را کامل می‌سازد. زیرا او خود نیز در همین مسیر، صلیب و خفّت و خواری آن را تحمل کرد، چون می‌دانست در پی آن، خوشی و شادی عظیمی نصیبش خواهد شد. به همین جهت، اکنون در جایگاه افتخار، یعنی در دست راست تخت خدا نشسته است.
\p
\v 3 پس اگر می‌خواهید در این مسابقه خسته و دلسرد نشوید، به صبر و پایداری مسیح بیندیشید، به او که از سوی گناهکاران مصیبتها کشید.
\v 4 از این گذشته، شما تاکنون در مقابله با گناه تا پای جان مقاومت نکرده‌اید.
\v 5 گویا به کلی از یاد برده‌اید آن سخن تشویق‌آمیزی را که خطاب به شما گفته شده، گویی پدری به پسرش می‌گوید. می‌فرماید: «پسرم، نسبت به تأدیب خداوند بی‌اعتنا نباش، و هرگاه سرزنشت کند، دلسرد نشو.
\v 6 زیرا خداوند کسی را تأدیب می‌کند که دوستش می‌دارد، و کسی را تنبیه می‌نماید که فرزند خود به شمار می‌آوَرَد.»
\p
\v 7 کدام پسر است که پدرش او را تنبیه نکند؟ در واقع، خدا همان رفتاری را با شما می‌کند که هر پدر مهربانی با فرزندش می‌کند. پس، بگذارید خدا شما را تأدیب نماید.
\v 8 اما اگر خدا هرگز شما را تأدیب و تنبیه نکند، معلوم می‌شود که اصلاً فرزند او نیستید، زیرا هر پدری فرزندش را تنبیه می‌کند.
\p
\v 9 علاوه بر این، ما همگی به پدران زمینی خود که ما را تأدیب می‌کردند، احترام می‌گذاشتیم. پس چقدر بیشتر باید به تأدیب پدر روحهای خود تن در دهیم تا حیات واقعی را بیابیم.
\v 10 پدران ما به صلاحدید خود در دوران کوتاه کودکی‌مان، ما را تأدیب می‌کردند. اما تأدیب خدا برای خیر و صلاح ماست، تا مانند او پاک و مقدّس گردیم.
\v 11 در زمان حال، هیچ تنبیه و تأدیبی خوشایند به نظر نمی‌رسد، بلکه دردناک است. اما نتیجهٔ آن در انتها محصولی از زندگی عادلانه و همراه با آرامش را برای آنانی به بار می‌آوَرَد که از طریق آن تربیت شده‌اند.
\p
\v 12 بنابراین، دستهای ناتوان و زانوان ضعیف خود را قوی سازید.
\v 13 برای پاهای خود، راههایی راست و هموار بسازید، تا وضع آنانی که ناتوان و لنگ هستند، بدتر نشود، بلکه شفا یابند.
\s1 هشدار در مورد بی‌توجهی به امور الهی
\p
\v 14 بکوشید تا با همهٔ مردم در صلح و صفا به سر برید، و نیز مقدّس باشید، زیرا آنان که مقدّس نیستند، خداوند را نخواهند دید.
\v 15 مواظب باشید مبادا کسی از شما از خدا دور شود. دقت کنید تلخی در میان شما ریشه ندواند، زیرا باعث اضطراب شده، به زندگی روحانی بسیاری لطمه خواهد زد.
\v 16 همچنین، مراقب باشید کسی گرفتار زنا و بی‌عفتی نشود، و یا مانند عیسو دنیوی نشود که حقِ پسر ارشد بودن خود را به یک کاسه آش فروخت!
\v 17 و می‌دانید که بعد از آن، وقتی کوشید وارث این برکت شود، جواب ردّ شنید، و با اینکه با اشکها خواهان آن گردید، دیگر برای توبه دیر شده بود.
\p
\v 18 بله، دقت کنید زیرا شما با مسائلی سروکار دارید که بسیار بالاتر از مسائلی است که قوم اسرائیل با آن مواجه بودند. هنگامی که خداوند در کوه سینا، احکام خود را به قوم اسرائیل داد، ایشان با شعله‌های آتش، تاریکی و ظلمت کامل، توفان هولناک،
\v 19 و صدای سهمگین شیپور مواجه شدند. صدایی نیز که با ایشان سخن می‌گفت، حاوی پیامی چنان هراس‌انگیز بود که از خدا التماس کردند که دیگر چیزی نگوید،
\v 20 زیرا قادر نبودند دستور خدا را تحمل کنند، آن دستور که می‌فرمود: «حتی اگر حیوانی نیز کوه را لمس کند، باید سنگسار گردد.»
\v 21 موسی نیز چنان از آن منظره وحشت‌زده بود که گفت: «از ترس به خود می‌لرزم.»\f + \fr 12:21 \ft \+xt تثنیه ۹‏:۱۹\+xt*.\f*
\p
\v 22 اما سروکار شما با این امور نیست؛ شما به چنین کوهی نزدیک نشده‌اید، بلکه مستقیماً به کوه صهیون و به شهر خدای زنده یعنی اورشلیم آسمانی آمده‌اید. شما وارد محفل شاد گروه بیشماری از فرشتگان شده‌اید.
\v 23 شما به کلیسایی پیوسته‌اید که متشکل از فرزندان نخست‌زادۀ خداست و نام اعضای آن، در آسمان ثبت شده است. شما به حضور خدایی آمده‌اید که داور همگان است، و به روحهای عادلانی نزدیک شده‌اید که به مرحلهٔ کمال رسیده‌اند.
\v 24 به حضور عیسی آمده‌اید که آورندهٔ این عهد جدید می‌باشد؛ شما به سوی خون او آمده‌اید که مانند خون هابیل خواستار انتقام نیست، بلکه به روی ما پاشیده شده تا گناهانمان را بشوید.
\p
\v 25 پس مراقب باشید که از او که با شما سخن می‌گوید، نافرمانی نکنید. زیرا اگر قوم اسرائیل به دلیل نافرمانی از سخنان موسی که یک پیغام‌آور زمینی بود، جان به در نبردند، پس ما چگونه از مجازات هولناک آینده در امان خواهیم ماند، اگر از کلام خدایی که از آسمان سخن می‌گوید، سرپیچی کنیم؟
\v 26 هنگامی که خدا از بالای کوه سینا سخن گفت، صدای او زمین را لرزاند. اما اکنون وعدۀ دیگری داده و فرموده است: «بار دیگر، نه فقط زمین را، بلکه آسمانها را نیز به لرزه درمی‌آورم.»
\v 27 منظور او این است که هر آنچه را که پایه و اساس محکمی ندارد غربال خواهد کرد تا فقط چیزهایی باقی بمانند که تزلزل‌ناپذیر می‌باشند.
\p
\v 28 پس حال که ملکوتی تزلزل‌ناپذیر نصیب ما خواهد شد، بیایید خدا را از صمیم قلب سپاس گوییم و او را چنانکه سزاوار است، با خوف و احترام خدمت نماییم.
\v 29 زیرا خدای ما آتشی سوزاننده است.
\c 13
\s1 چند اندرز مفید
\p
\v 1 یکدیگر را همچنان مانند برادر و خواهر دوست داشته باشید.
\v 2 فراموش نکنید که با غریبه‌ها مهربان باشید و از ایشان پذیرایی کنید، زیرا بعضی با این کار، بی‌آنکه خودشان متوجه باشند، از فرشته‌ها پذیرایی کرده‌اند.
\v 3 زندانیان را از یاد نبرید؛ با ایشان طوری همدردی نمایید که گویا خودتان نیز در زندان هستید. در غم و رنج مظلومان شریک باشید، زیرا خودتان می‌دانید که ایشان در چه حالی هستند و چه می‌کشند.
\p
\v 4 به ازدواج خود و به عهد و پیمانی که بسته‌اید وفادار باشید، و پیوند زناشویی‌تان را از آلودگی دور نگاه دارید، زیرا خدا به‌یقین افراد فاسد و زناکار را مجازات خواهد کرد.
\p
\v 5 از پول دوستی بپرهیزید و به آنچه دارید قانع باشید، زیرا خدا فرموده است: «شما را هرگز تنها نخواهم گذاشت و ترک نخواهم کرد.»
\v 6 بنابراین، با اطمینان کامل و با جرأت تمام، می‌توانیم بگوییم: «خداوند یاور من است، پس نخواهم ترسید. انسان به من چه می‌تواند بکند؟»
\p
\v 7 رهبران خود را که کلام خدا را به شما تعلیم دادند، به یاد داشته باشید. به نتایج نیکوی زندگی ایشان بیندیشید، و از ایمان ایشان سرمشق بگیرید.
\p
\v 8 عیسی مسیح دیروز و امروز و تا ابد همان است.
\v 9 پس فریفتهٔ عقاید جدید و عجیب و غریب نشوید. دل ما از فیض خدا تقویت می‌یابد نه از رعایت کردن رسوم مذهبی مربوط به خوردن یا نخوردن برخی خوراکها. آنانی نیز که این روش را در پیش گرفته‌اند، هیچ نفعی نبرده‌اند.
\p
\v 10 مذبحی داریم که کاهنانِ خیمه اجازۀ خوردن از آن را ندارند.
\v 11 طبق شریعت موسی، کاهن اعظم خون حیوانات قربانی برای کفارهٔ گناهان را به مقدّس‌ترین جایگاه عبادتگاه می‌بَرَد و بعد لاشهٔ حیوانات بیرون اردوگاه\f + \fr 13:11 \ft در زمان موسی، عبادتگاه عبارت بود از یک خیمۀ مقدّس (برای مثال ر.ک. \+xt خروج ۳۳‏:۷\+xt* به بعد). قوم اسرائیل نیز در اردوگاه زندگی می‌کردند. زمانی که معبد بزرگ اورشلیم در زمان سلیمان بنا شد، این معبد جایگزین «خیمه» شد و شهر اورشلیم نیز جای «اردوگاه» را گرفت.\f* سوزانده می‌شود.
\v 12 به همین ترتیب، عیسی نیز برای آنکه گناهان ما را بشوید، بیرون از دروازۀ شهر عذاب کشید و جان سپرد.
\v 13 پس، بیایید ننگ و عاری را که او متحمل گردید، بر دوش بکشیم، و به بیرون از اردوگاه به نزد او برویم، و علائق و دلبستگی‌های این دنیا را پشت سر بنهیم.
\v 14 زیرا در این دنیا، خانه و کاشانه‌ای دائمی نداریم، بلکه چشم انتظار خانه‌ای هستیم که قرار است بیاید.
\p
\v 15 از این رو، بیایید به‌واسطۀ عیسی، پیوسته حمد و ستایشهای خود را همچون قربانی به خدا تقدیم کنیم، که همانا ثمرۀ لبهایی است که آشکارا ایمان و وفاداری خود را به نام او اعلان می‌کند.
\v 16 از نیکوکاری و کمک به نیازمندان غافل نشوید، زیرا این گونه اعمال مانند قربانیهایی هستند که خدا را بسیار خشنود می‌سازند.
\v 17 از رهبران روحانی خود اطاعت کنید، و هر آنچه می‌گویند با کمال میل انجام دهید، زیرا کار ایشان، مراقبت از جانهای شماست و از این لحاظ در برابر خدا پاسخگو می‌باشند. پس، به گونه‌ای رفتار کنید که ایشان از خدمت خود لذت ببرند، نه اینکه با درد و رنج آن را انجام دهند، زیرا در این صورت شما نیز رنج خواهید برد.
\p
\v 18 برای ما دعا کنید، زیرا وجدان ما پاک است و هرگز نمی‌خواهیم خطایی از ما سر بزند.
\v 19 این روزها نیز به طور خاص به دعاهای شما نیاز دارم تا بتوانم هر چه زودتر نزد شما بازگردم.
\p
\v 20 و حال دعا می‌کنم به حضور خدایی که منشاء آرامش است، به حضور خدایی که خداوند ما عیسی را که شبان اعظم گوسفندان است پس از مرگ زنده کرد و با خون او، پیمان ابدی را تأیید نمود؛
\v 21 و از او می‌خواهم که شما را با آنچه نیاز دارید مجهز سازد تا ارادهٔ او را بجا آورید، و نیز به قدرت عیسی مسیح آنچه را که پسندیدهٔ اوست، در ما عملی سازد. شکوه و جلال تا ابد از آن مسیح باد. آمین.
\b
\b
\p
\v 22 ای برادران، خواهش می‌کنم به آنچه در این نامه نوشته‌ام، با صبر و حوصله توجه کنید، زیرا نامه کوتاهی است.
\v 23 می‌خواهم بدانید که برادر ما «تیموتائوس» از زندان آزاد شده است؛ و اگر زود به اینجا برسد، همراه او به دیدن شما خواهم آمد.
\v 24 سلام مرا به همهٔ رهبران خود و به جمیع مؤمنین برسانید. مسیحیان ایتالیا که در اینجا نزد من هستند، به شما سلام می‌رسانند.
\p
\v 25 فیض با همگی شما باشد.