fa_opcb/38-ZEC.usfm

360 lines
54 KiB
Plaintext
Raw Permalink Blame History

This file contains invisible Unicode characters

This file contains invisible Unicode characters that are indistinguishable to humans but may be processed differently by a computer. If you think that this is intentional, you can safely ignore this warning. Use the Escape button to reveal them.

This file contains Unicode characters that might be confused with other characters. If you think that this is intentional, you can safely ignore this warning. Use the Escape button to reveal them.

\id ZEC - Biblica® Open Persian Contemporary Bible
\rem Copyright © 1995, 2005, 2018, 2022 by Biblica, Inc.
\h زکریا
\toc1 زکریا
\toc2 زکریا
\toc3 زکریا
\mt1 زکریا
\ie
\c 1
\s1 دعوت به بازگشت به سوی خداوند
\p
\v 1 در سال دوم سلطنت داریوش پادشاه، در ماه هشتم، پیامی از جانب خداوند بر زکریا (پسر برکیا و نوهٔ عِدّوی نبی) نازل شده گفت:
\v 2 «من، خداوند از اجداد شما بسیار خشمگین بودم.
\v 3 پس به این قوم بگو ”خداوند لشکرهای آسمان چنین می‌فرماید: اگر به سوی من بازگشت کنید، من هم به سوی شما باز می‌گردم. این است آنچه خداوند لشکرهای آسمان می‌فرماید.“
\v 4 مانند اجداد خود نباشید که انبیای پیشین به آنان می‌گفتند: ”خداوند لشکرهای آسمان می‌فرماید: از راههای بد و کارهای زشتتان بازگشت کنید“، اما توجهی به ایشان نمی‌کردند.
\p
\v 5 «اجداد شما امروز کجا هستند؟ آیا انبیای پیشین تا ابد زنده ماندند؟
\v 6 آنها همگی مردند، ولی آنچه توسط خادمان خود انبیا گفته بودم، بر اجدادتان واقع شد. ایشان سرانجام بازگشت نموده گفتند: خداوند لشکرهای آسمان ما را به سزای اعمالمان رسانیده و آنچه را که به ما اخطار نموده بود، همان را انجام داده است.»
\s1 رؤیای اسب‌سوار
\p
\v 7 در روز بیست و چهارم، ماه یازدهم یعنی ماه شباط، از سال دوم سلطنت داریوش پادشاه، پیامی دیگر از جانب خداوند به من، زکریا رسید.
\v 8 در یک رویای شبانه مردی را دیدم سوار بر اسبی سرخ که در میان درختان آس در وادی ایستاده بود. پشت سر او اسبانی به رنگهای سرخ، زرد و سفید دیده می‌شدند.
\p
\v 9 پرسیدم: «ای سرورم، این اسبها برای چه آنجا ایستاده‌اند؟»
\p فرشته جواب داد: «به تو خواهم گفت.»
\p
\v 10 سپس به من گفت که خداوند آنها را فرستاده است تا زمین را بررسی کنند.
\p
\v 11 آنگاه سواران آن اسبها به فرشتهٔ خداوند گزارش داده گفتند: «در سراسر جهان گشتیم و همه جا صلح و آرامش برقرار بود.»
\p
\v 12 فرشتهٔ خداوند چون این را شنید گفت: «ای خداوند لشکرهای آسمان، مدت هفتاد سال بر اورشلیم و شهرهای یهودا خشمگین بودی. چقدر طول می‌کشد تا دوباره بر ایشان رحمت فرمایی؟»
\p
\v 13 جواب خداوند به فرشته تسلی‌آمیز و اطمینان‌بخش بود.
\p
\v 14 آنگاه فرشته به من گفت: «این پیام را از طرف خداوند لشکرهای آسمان با صدای بلند اعلام کن: من برای اورشلیم و کوه صهیون غیرت زیادی دارم.
\v 15 ولی از قومهایی که در امنیت هستند به شدت خشمگینم، زیرا ایشان بیشتر از آنچه می‌خواستم قوم مرا آزار رساندند.
\v 16 پس خداوند چنین می‌گوید: من با رحمت بسیار به اورشلیم باز خواهم گشت و خانهٔ من و تمام اورشلیم از نو ساخته خواهد شد؛ این است آنچه خداوند لشکرهای آسمان فرموده است.
\v 17 و نیز بگو، خداوند لشکرهای آسمان چنین می‌فرماید: بار دیگر شهرهای اسرائیل دوباره مملو از سعادت خواهند شد و من بار دیگر اورشلیم را تسلی و برکت داده در آن ساکن خواهم گشت.»
\s1 رؤیای شاخها
\p
\v 18 در رؤیایی دیگر، چهار شاخ حیوان دیدم!
\p
\v 19 از فرشته پرسیدم: «اینها چه هستند؟»
\p جواب داد: «اینها نمایندهٔ آن چهار قدرت بزرگ جهانی هستند که مردم یهودا، اسرائیل و اورشلیم را پراکنده ساخته‌اند.»
\p
\v 20 سپس فرشته، چهار آهنگر به من نشان داد.
\p
\v 21 پرسیدم: «این مردان برای انجام چه کاری آمده‌اند؟»
\p فرشته جواب داد: «آمده‌اند تا آن چهار شاخی را که باعث پراکندگی مصیبت‌بار مردم یهودا شده‌اند، بگیرند و بر روی سندان خرد کنند و به دور اندازند.»
\c 2
\s1 رؤیای چوب اندازه‌گیری
\p
\v 1 در یک رؤیای دیگر مردی را دیدم که چوب اندازه‌گیری در دست داشت.
\v 2 پرسیدم: «کجا می‌روی؟»
\p گفت: «می‌روم اورشلیم را اندازه بگیرم، تا ببینم طول و عرضش چیست؟»
\p
\v 3 آنگاه فرشته‌ای که با من صحبت می‌کرد جلو رفت تا فرشتهٔ دیگری را که به طرف او می‌آمد استقبال کند.
\v 4 فرشته دوم به اولی گفت: «بشتاب و به آن مردی که چوب اندازه‌گیری در دست دارد بگو که روزی اورشلیم چنان پر از جمعیت می‌شود که جای کافی برای همه نخواهد بود! بسیاری از مردم با حیواناتشان در خارج از حصار شهر به سر خواهند برد.
\v 5 زیرا خود خداوند برای آنها همچون دیواری آتشین خواهد بود و از ایشان و تمامی اورشلیم مواظبت خواهد نمود. او شکوه و جلال شهر خواهد بود.»
\p
\v 6-7 \vp ۶و۷\vp* خداوند به قوم خود می‌گوید: «ای کسانی که در بابِل در تبعید هستید، فرار کنید. من شما را به هر سو پراکنده ساختم، ولی دوباره شما را باز می‌گردانم. پس حال، فرار کنید و به اورشلیم بازگردید.»
\p
\v 8 خداوند لشکرهای آسمان مرا برگزیده و به مقابله با قومهایی که بر شما ظلم و ستم روا داشته‌اند، فرستاده است. کسی که به شما آزار برساند به خداوند آزار رسانده است، چون شما مثل مردمک چشم خداوند هستید.
\v 9 با ایشان خواهم جنگید و ایشان را مغلوب برده‌هایشان خواهم کرد. آنگاه خواهید دانست که خداوند لشکرهای آسمان مرا فرستاده است.
\p
\v 10 ای اورشلیم، سرود بخوان و شادی کن! چون خداوند می‌فرماید: «می‌آیم تا در میان شما ساکن شوم.»
\v 11-12 \vp ۱۱و۱۲\vp* در آن هنگام قومهای زیادی به خداوند ایمان خواهند آورد و آنها هم قوم او خواهند شد و خداوند در میان شما ساکن خواهد گردید. آنگاه خواهید دانست که خداوند لشکرهای آسمان مرا نزد شما فرستاده است. یهودا در سرزمین مقدّس، میراث خداوند خواهد بود، زیرا خداوند بار دیگر اورشلیم را برخواهد گزید تا آن را برکت دهد.
\p
\v 13 ای انسانها، در حضور خداوند خاموش باشید، زیرا او از جایگاه مقدّس خود برخاسته است.
\c 3
\s1 رؤیای کاهن اعظم
\p
\v 1 سپس خداوند در رؤیا، یهوشع، کاهن اعظم را به من نشان داد که در حضور فرشتۀ خداوند ایستاده بود. شیطان نیز آنجا در سمت راست فرشته ایستاده بود و تهمت‌های زیادی به یهوشع می‌زد.
\p
\v 2 خداوند به شیطان گفت: «ای شیطان، خداوند تو را توبیخ کند. خداوند که اورشلیم را برای خود برگزیده است تو را توبیخ کند. یهوشع\f + \fr 3:2 \ft در اینجا یهوشع سمبل قوم یهود است.\f* مانند چوب نیم سوخته‌ای است که از میان آتش بیرون کشیده شده باشد.»
\p
\v 3 یهوشع با لباس کثیف در حضور فرشتهٔ خداوند ایستاده بود.
\p
\v 4 فرشته به کسانی که آنجا ایستاده بودند گفت: «لباس کثیف او را از تنش درآورید.» بعد رو به یهوشع کرده، گفت: «ببین، گناهان تو را برداشته‌ام و اینک این لباس نو را به تو می‌پوشانم.»
\p
\v 5-6 \vp ۵و۶\vp* سپس گفت: «یک دستارِ تمیز هم بر سرش بگذارید.» در حالی که فرشتهٔ خداوند ایستاده بود به او یک دستارِ تمیز هم دادند.
\p آنگاه فرشته خطاب به یهوشع گفت
\v 7 که خداوند لشکرهای آسمان چنین می‌فرماید: «اگر از قوانین من اطاعت کنی و هر آنچه به تو می‌گویم انجام دهی، تو را سرپرست خانهٔ خود می‌سازم و به تو اجازه می‌دهم مثل این فرشته‌ها به حضور من بیایی.
\v 8 ای یهوشع کاهن اعظم و ای همهٔ کاهنان، به من گوش دهید! شما نشانه‌ای هستید از آنچه در آینده واقع خواهد شد: من خدمتگزار خود را که ”شاخه“\f + \fr 3:8 \ft منظور از «شاخه» مسیح موعود است. نگاه کنید به \+xt ارمیا ۲۳‏:۵\+xt* به بعد و \+xt اشعیا ۱۱:۱\+xt*.\f* نامیده می‌شود خواهم آورد.
\v 9 حال به سنگی که در مقابل یِهوشَع قرار داده‌ام نگاه کن؛ سنگی با هفت سطح\f + \fr 3:9 \ft یا: «هفت چشم».\f*. خداوند لشکرهای آسمان می‌فرماید: من نقشی بر آن حَک خواهم کرد، و گناه این سرزمین را در یک روز رفع خواهم نمود.
\p
\v 10 «آری، خداوند لشکرهای آسمان می‌فرماید: هنگامی که آن روز فرا رسد هر یک از شما همسایهٔ خود را دعوت خواهد کرد تا بیاید و در زیر درختان انگور و انجیرتان در صلح و صفا بنشیند.»
\c 4
\s1 رؤیای چراغدان
\p
\v 1 فرشته‌ای که با من صحبت می‌کرد، مرا مثل شخصی که خوابیده باشد، بیدار کرد.
\v 2 سپس از من پرسید: «چه می‌بینی؟»
\p جواب دادم: «چراغدانی از طلا می‌بینم که هفت چراغ دارد و بر سر آن روغندانی هست که به وسیلۀ هفت لوله‌ای که به آن متصل است به چراغها روغن می‌رساند.
\v 3 همچنین دو درخت زیتون می‌بینم که یکی در طرف راست و دیگری در طرف چپ چراغدان قرار دارد.»
\v 4 سپس از فرشته پرسیدم: «ای سرورم اینها چیستند و چه معنایی دارند؟»
\p
\v 5 فرشته گفت: «آیا نمی‌دانی؟»
\p گفتم: «نه، سرورم، نمی‌دانم.»
\p
\v 6 سپس فرشته گفت: «این است آنچه خداوند به زروبابِل\f + \fr 4:6 \ft زروبابِل حاکم یهودا بود که مسئولیت بازسازی خانهٔ خدا را به عهده داشت. نگاه کنید به \+xt حَجَّی ۱:۱، ۲‏:۲۳\+xt*.\f* می‌گوید: نه به قدرت، نه به قوت، بلکه به روح من؛ خداوند لشکرهای آسمان این را می‌گوید.
\v 7 ای زروبابِل، این کوه مشکلات در برابر تو فرو خواهد ریخت و وقتی تو آخرین سنگ بنای خانهٔ مرا گذاشتی، مردم فریاد خواهند زد: برکت خداوند بر آن باد!»
\p
\v 8 پیام دیگری از جانب خداوند بر من نازل شده، گفت:
\v 9 «دستهای زروبابِل این خانه را بنیاد نهاد و دستهای وی آن را تمام خواهد کرد. وقتی این کار انجام شود آنگاه قوم من خواهند دانست که خداوند، خدای لشکرهای آسمان مرا نزد شما فرستاده است.
\v 10 هر چند مردم از اینکه در کار بنای خانهٔ من پیشرفت چشمگیری حاصل نشده دلسردند، اما وقتی زروبابِل را مشغول کار ببینند، امیدوار خواهند شد.»
\p
\v 11 سپس از فرشته پرسیدم: «آن دو درخت زیتون دو طرف چراغدان
\v 12 و آن دو شاخهٔ زیتون کنار دو لولهٔ طلا که از آنها روغن می‌ریزد، چه هستند؟»
\p
\v 13 گفت: «آیا نمی‌دانی؟»
\p گفتم: «نه، سرورم، نمی‌دانم.»
\p
\v 14 آنگاه او به من گفت: «آنها نشانهٔ دو مردی هستند که خداوند، مالک تمامی جهان، آنها را برگزیده و مسح کرده تا او را خدمت کنند.»
\c 5
\s1 رؤیای طومار در حال پرواز
\p
\v 1 بار دیگر به آسمان چشم دوختم و طوماری را در حال پرواز دیدم.
\v 2 فرشته از من پرسید: «چه می‌بینی؟»
\p جواب دادم: «طوماری می‌بینم به طول ده متر و عرض پنج متر که در حال پرواز است.»
\p
\v 3 گفت: «این طومار لعنتهای خدا را در بردارد و آنها را به سراسر جهان می‌برد. نوشتهٔ روی آن نشان می‌دهد که تمام دزدان و دروغگویان محکوم به مرگ هستند.»
\v 4 خداوند لشکرهای آسمان می‌فرماید که این لعنتها را به خانهٔ کسانی که دزدی می‌کنند و آنهایی که به نام او قسم دروغ می‌خورند، می‌فرستد تا بر خانه‌هایشان قرار بگیرد و آنها را به کلی نابود کند.
\s1 رؤیای بشکه
\p
\v 5 فرشته بار دیگر ظاهر شد و گفت: «بالا را نگاه کن. چیز دیگری در حال پرواز است.»
\p
\v 6 پرسیدم: «آن چیست؟»
\p جواب داد: «یک بشکهٔ بزرگ\f + \fr 5:6 \ft در عبری به جای بشکهٔ بزرگ «ایفه» آمده است. ایفه ظرفی بود که برای اندازه‌گیری بکار می‌رفت.\f* است. این بشکه پر است از گناهانی که سراسر زمین را فرا گرفته‌اند.»
\p
\v 7 ناگهان سرپوش سنگین سربی بشکه کنار رفت و من توانستم زنی را که در بشکه نشسته بود ببینم!
\p
\v 8 فرشته گفت: «آن زن نشانهٔ فساد و شرارت است.» آنگاه زن را به داخل بشکه هل داد و دوباره سرپوش سربی را روی آن گذاشت.
\p
\v 9 سپس دو زن دیگر دیدم که بالهایی شبیه بالهای لک‌لک داشتند و پرواز می‌کردند. آنها آمده، بشکه را برداشتند و پروازکنان با خود بردند.
\p
\v 10 از فرشته پرسیدم: «بشکه را کجا می‌برند؟»
\p
\v 11 جواب داد: «آن را به بابِل\f + \fr 5:11 \ft عبری: شِنعار. حکومت بابِل در این زمان از بین رفته بود؛ در اینجا کلمه شِنعار یا بابِل سمبلی است برای مرکز فساد و بت‌پرستی.\f* می‌برند تا جایگاهی برای آن بسازند و بشکه را در آن قرار دهند.»
\c 6
\s1 رؤیای چهار ارابه
\p
\v 1 در یک رؤیای دیگر چهار ارابه دیدم که از میان دو کوه مسی بیرون آمدند.
\v 2 ارابهٔ اول به‌وسیلۀ اسبهای سرخ، ارابهٔ دوم به‌وسیلۀ اسبهای سیاه،
\v 3 ارابهٔ سوم به‌وسیله اسبهای سفید و ارابهٔ چهارم به‌وسیلۀ اسبهای ابلق کشیده می‌شدند.
\p
\v 4 از فرشته پرسیدم: «ای سرورم، اینها چه هستند؟»
\p
\v 5 جواب داد: «اینها چهار روح آسمانی هستند که در حضور خداوند تمامی زمین می‌ایستند و اینک برای انجام فرمان او به حرکت درآمده‌اند.
\v 6 اسبهای سیاه به طرف شمال، اسبهای سفید به طرف غرب و اسبهای ابلق به طرف جنوب خواهند رفت.»
\p
\v 7 اسبهای قوی بیتابی می‌کردند که حرکت کنند و در سراسر زمین بگردند. خداوند فرمود: «بروید و گشت خود را آغاز کنید.» پس آنها راه افتادند و تمام زمین را گشتند.
\p
\v 8 آنگاه خداوند مرا احضار کرد و فرمود: «آنهایی که به سرزمین شمال\f + \fr 6:8 \ft منظور سرزمین بابِل است.\f* رفتند، حکم مرا اجرا کرده خشم مرا در آنجا فرو نشاندند.»
\s1 تاجگذاری یهوشع
\p
\v 9 در پیامی دیگر خداوند به من فرمود:
\v 10-11 \vp ۱۰و۱۱\vp* «حلدای، طوبیا و یدعیا از طرف یهودیان تبعید شده در بابِل، هدایایی از طلا و نقره آورده‌اند. هدایا را از آنها بگیر و به خانهٔ یوشیا (پسر صفنیا) برو و با آنها تاجی بساز. سپس تاج را بر سر یهوشع (پسر یهوصادق) کاهن اعظم بگذار.
\v 12 به او بگو که خداوند لشکرهای آسمان چنین می‌فرماید: ”تو نمونه‌ای هستی از آن مردی که «شاخه» نامیده می‌شود.\f + \fr 6:12 \ft نگاه کنید به زکریا \+xt ۳‏:۸\+xt*.\f* او از جایی که هست جوانه خواهد زد و خانهٔ خداوند را بازسازی خواهد کرد.
\v 13 اوست آنکه خانهٔ خداوند را بنا می‌کند و از شکوه پادشاهی برخوردار می‌شود. او در مقام کاهن و پادشاه حکمرانی خواهد کرد، و بین این دو مقام هماهنگی کامل خواهد بود.“\f + \fr 6:13 \ft یا «او بر تختش نشسته حکمرانی خواهد کرد و کاهن نزد تختش خواهد ایستاد و بین این دو هماهنگی کامل خواهد بود».\f*
\v 14 سپس، این تاج را به عنوان هدیه‌ای از طرف حلدای، طوبیا، یدعیا و یوشیا در خانهٔ خداوند بگذار تا یادگاری باشد.»
\p
\v 15 مردمی که در جاهای دور دست زندگی می‌کنند، خواهند آمد و در بازسازی خانهٔ خداوند کمک خواهند کرد؛ آنگاه خواهید دانست که خداوند لشکرهای آسمان مرا نزد شما فرستاده است. این هنگامی اتفاق خواهد افتاد که شما از خداوند، خدای خویش کاملاً اطاعت کنید.
\c 7
\s1 دعوت به عدالت و رحمت
\p
\v 1 در سال چهارم سلطنت داریوش پادشاه، در روز چهارم از ماه نهم یعنی ماه کیسلو، خداوند پیام دیگری به من داد.
\p
\v 2 یهودیان شهر بیت‌ئیل، گروهی از مردان خود را به سرپرستی شراصر و رجم ملک به خانهٔ خدا فرستادند تا از خداوند مسئلت کنند
\v 3 و از کاهنان خانۀ خداوند لشکرهای آسمان و انبیا بپرسند که آیا به روزه و سوگواری خود در ماه پنجم ادامه بدهند، چنانکه در این سالها این کار را کرده‌اند، یا نه.
\p
\v 4 خداوند لشکرهای آسمان به من فرمود که این جواب را به آنها بدهم:
\v 5 «به قوم و کاهنان بگویید که در این هفتاد سالی که در ماههای پنجم و هفتم روزه می‌گرفتند و سوگواری می‌کردند، برای خاطر من نبود.
\v 6 اکنون نیز هنگام برگزاری عیدهای مقدّس، به فکر من نیستند، بلکه فقط به فکر خوردن و نوشیدن و سرگرمی خودشان هستند.
\v 7 همین هشدار را من سالها قبل وقتی هنوز اورشلیم امن و آباد بود و شهرهای مجاور و جنوب آن نیز مسکونی بودند، توسط انبیا به گوش قوم رساندم.»
\p
\v 8-9 \vp ۸و۹\vp* سپس خداوند لشکرهای آسمان به زکریا فرمود که این پیام را به ایشان بدهد: «نسبت به یکدیگر درستکار و با انصاف و رحیم و مهربان باشید.
\v 10 از ظلم کردن به بیوه‌زنان و یتیمان و افراد غریب و فقیر دست بردارید و برای یکدیگر توطئه نچینید.
\v 11 اما اجداد شما به این پیام گوش ندادند. آنها سرپیچی نموده گوشهای خود را گرفتند تا صدایم را نشنوند.
\v 12 دلهای خود را مثل سنگ، سخت کردند و نخواستند دستورهایی را که خداوند لشکرهای آسمان با روح خود به‌وسیلۀ انبیای گذشته به ایشان داده بود، بشنوند. به همین دلیل بود که خشم عظیم خداوند لشکرهای آسمان بر ایشان نازل شد.»
\p
\v 13 خداوند لشکرها چنین می‌فرماید: «من فریاد برآوردم ولی آنها صدایم را نشنیده گرفتند. من نیز وقتی آنها به سوی من فریاد برآوردند به دعای ایشان گوش ندادم.
\v 14 همچون گردباد آنها را در میان قومهای دور پراکنده ساختم. دشمن سرزمین آبادشان را چنان ویران کرد که حتی یک نفر نیز در آن باقی نماند. بدین‌گونه، سرزمین دلپذیر خود را به بیابان تبدیل کردند.»
\c 8
\s1 وعدهٔ برکت خدا به اورشلیم
\p
\v 1 بار دیگر پیام خداوند لشکرهای آسمان بر من نازل گردید:
\p
\v 2 «خداوند لشکرهای آسمان چنین می‌فرماید: از آنچه که دشمنان بر سر اورشلیم آورده‌اند بسیار خشمگین هستم، زیرا من اورشلیم را دوست دارم.
\v 3 اکنون به سرزمین خود اورشلیم باز می‌گردم و در آنجا ساکن می‌شوم؛ و اورشلیم، ”شهر امین“ و کوه خداوند لشکرهای آسمان ”کوه مقدّس“ نامیده خواهد شد.
\p
\v 4 «خداوند لشکرهای آسمان چنین می‌فرماید: اورشلیم بار دیگر آباد خواهد شد و مردان و زنان سالخورده عصا به دست باز در میدانهای شهر خواهند نشست،
\v 5 و کوچه‌های آن از بچه‌هایی که سرگرم بازی هستند پر خواهند شد.
\p
\v 6 «خداوند لشکرهای آسمان چنین می‌فرماید: این شاید برای شما که بازماندگان قوم هستید باورکردنی نباشد، ولی انجام آن برای من کار آسانی است. این است آنچه خداوند لشکرهای آسمان می‌فرماید.
\v 7 خداوند لشکرهای آسمان می‌فرماید: مطمئن باشید که من قوم خود را از مشرق و مغرب و هر جایی که پراکنده شده باشند نجات می‌دهم
\v 8 و آنها را برمی‌گردانم تا در کمال امنیت در اورشلیم ساکن شوند. آنها قوم من، و من خدای آنها خواهم بود و با عدالت و راستی بر ایشان حکمرانی خواهم کرد.
\p
\v 9 «خداوند لشکرهای آسمان می‌فرماید: حال، دست به کار شوید و با دلگرمی کار کنید، زیرا از هنگامی که پی ریزی خانهٔ خداوند لشکرهای آسمان را شروع کردید، انبیا با سخنان خود پیوسته شما را تشویق کرده‌اند.
\v 10 زیرا پیش از اینکه کار نوسازی معبد شروع شود، هیچ مزدی برای کار مردم و هیچ پولی برای کرایۀ حیوان نبود، و مسافران از خطر دشمن در امان نبودند. من هر کس را بر ضد همسایه‌اش برانگیخته بودم.
\v 11 ولی خداوند لشکرهای آسمان می‌فرماید: اکنون دیگر با بازماندگان قومم مثل گذشته عمل نخواهم کرد.
\v 12 به طوری که در صلح و آرامش کشت و زرع خواهید کرد و محصول فراوان به دست خواهید آورد. درختان انگور از میوه پر خواهند شد و بر زمین باران فراوان خواهد بارید. تمام این برکات نصیب بازماندگان قوم خواهند شد.
\v 13 پیش از این، قومهای دیگر یهودا و اسرائیل را ملعون می‌دانستند. اما اکنون من شما را نجات خواهم داد تا مبارک باشید. پس نترسید، بلکه قوی باشید و مشغول بازسازی معبد شوید.
\p
\v 14 «زیرا خداوند لشکرهای آسمان می‌فرماید: وقتی اجداد شما مرا خشمگین ساختند، تصمیم گرفتم شما را مجازات کنم؛ و خداوند لشکرهای آسمان می‌گوید که از این کار چشم‌پوشی نکردم.
\v 15 اما الان تصمیم دارم اورشلیم و خاندان یهودا را برکت دهم. پس نترسید!
\v 16 اما وظیفهٔ شما این است: گفتار هر یک از شما با همسایه‌تان راست باشد. در محکمه‌های خود عادلانه رأی دهید تا صلح و آشتی برقرار شود.
\v 17 در فکر اذیت دیگران نباشید و قسم دروغ نخورید، چون من از این کارها نفرت دارم.»
\p
\v 18 پیام دیگری از جانب خداوند لشکرهای آسمان بر من نازل شد:
\v 19 «خداوند لشکرهای آسمان چنین می‌فرماید: روزه‌ها و ایام سوگواری‌ای که در ماههای چهارم، پنجم، هفتم و دهم برگزار می‌کردید به پایان خواهند رسید و این مراسم به اعیاد شاد و پرنشاط تبدیل خواهند شد! پس شما نیز ای مردمان یهودا، از این به بعد راستی و صلح را دوست بدارید.»
\p
\v 20 خداوند لشکرهای آسمان چنین می‌فرماید: «مردمان بسیاری از ممالک جهان به اورشلیم هجوم خواهند آورد.
\v 21 ساکنان یک شهر به ساکنان شهر دیگر خواهند گفت: ”بیایید به اورشلیم برویم و از خداوند بخواهیم ما را برکت دهد. بیایید خداوند لشکرهای آسمان را پرستش کنیم. من تصمیم دارم بروم.“
\v 22 آری، بسیاری از مردم، و حتی قومهای بزرگ به اورشلیم نزد خداوند لشکرهای آسمان خواهند آمد تا او را عبادت نموده از او طلب برکت کنند.
\v 23 خداوند لشکرهای آسمان چنین می‌فرماید: در آن روزها ده نفر از قومهای مختلف دست به دامن یک نفر یهودی شده خواهند گفت: ما را نیز با خود ببر چون می‌دانیم خدا با توست.»
\c 9
\s1 مجازات قومهای مجاور اسرائیل
\p
\v 1-2 \vp ۱و۲\vp* خداوند مجازات قومها را اعلام نموده است، چون او نه فقط قوم اسرائیل را زیر نظر دارد، بلکه مراقب همهٔ قومهای جهان نیز می‌باشد. او حدراخ، دمشق و حمات را که در نزدیکی دمشق است مجازات خواهد کرد. حتی صور و صیدون هم با وجود مهارتشان از مجازات او در امان نخواهند ماند.
\v 3 هر چند صور برای خود استحکاماتی ساخته و آنقدر ثروت جمع کرده که نقره و طلا برای او چون ریگ بیابان است،
\v 4 ولی خداوند همهٔ این چیزها را از او خواهد گرفت. استحکاماتش را به دریا خواهد ریخت و او را به آتش کشیده با خاک یکسان خواهد کرد.
\p
\v 5 وقتی اشقلون این واقعه را ببیند وحشتزده خواهد شد. غزه از درد به خود خواهد پیچید و عقرون از ترس خواهد لرزید، زیرا وقتی ببینند صور قادر نیست جلوی پیشروی دشمنان را بگیرد، امیدشان بر باد خواهد رفت. غزه شکست خواهد خورد و پادشاهش کشته خواهد شد، و اشقلون خالی از سکنه خواهد شد.
\p
\v 6 اجنبیان شهر اَشدود را تسخیر خواهند کرد، و من غرور فلسطینیان را در هم خواهم شکست.
\v 7 آنها دیگر گوشت حرام و گوشتی که هنوز خون در آن هست، نخواهند خورد. فلسطینی‌هایی که باقی بمانند مرا عبادت خواهند کرد و به عنوان یکی از طوایف یهودا در میان قوم من پذیرفته خواهند شد. فلسطینی‌های عقرون نیز به قوم من خواهند پیوست، همان‌طور که یبوسی‌ها سالها پیش این کار را کردند.
\v 8 من در اطراف سرزمین خود نگهبانی خواهم داد تا از ورود سپاهیان مهاجم به خاک اسرائیل جلوگیری کنم. به دقت حرکات دشمن را زیر نظر می‌گیرم و اجازه نمی‌دهم ستمگران بیگانه بار دیگر سرزمین قوم مرا مورد تاخت و تاز قرار دهند.
\s1 وعدهٔ ظهور پادشاه اسرائیل
\p
\v 9 «ای دختر صهیون،\f + \fr 9:9 \ft منظور از «دختر صهیون»، اهالی صهیون است.\f* شادی کن! ای اورشلیم فریاد پیروزی برآور! اینک پادشاهت نزد تو می‌آید؛ او عادل و پیروزمند است، اما فروتن و سوار بر الاغ، بر کرّه الاغ.
\v 10 ارابه‌های جنگی را از اسرائیل\f + \fr 9:10 \ft عبری: «افرایم»؛ منظور اسرائیل شمالی است؛ همچنین در \+xt ۹‏:۱۳\+xt*.\f* و اسبهای جنگی را از اورشلیم برخواهم داشت، و کمانهای جنگ شکسته خواهند شد، زیرا پادشاه شما در میان تمام قومها صلح برقرار خواهد کرد. قلمرو حکومت او از دریا تا دریا و از رود فرات تا دورترین نقطهٔ زمین خواهد بود.
\v 11 به خاطر عهدی که با شما بستم و آن را با خون مهر کردم، اسیران شما را از چاه هلاکت خواهم رهانید.
\v 12 ای اسیرانی که در انتظار آزادی هستید، به شهر امن خود بازگردید. امروز به شما قول می‌دهم که سختیهایی را که کشیده‌اید دو برابر جبران کنم!
\v 13 ای یهودا، تو کمان من و ای اسرائیل، تو تیر من هستی. اورشلیم را همچون شمشیر سربازی شجاع بر ضد مردان یونان به حرکت درمی‌آورم.»
\s1 پیروزی قوم خدا
\p
\v 14 خداوند قوم خود را هنگام جنگ رهبری خواهد کرد. تیرهایش را مثل برق آسمان خواهد انداخت. خداوند یهوه شیپور جنگ را به صدا در خواهد آورد و مانند گردبادی که از صحرای جنوب بلند می‌شود، به جنگ دشمن خواهد رفت.
\v 15 خداوند لشکرهای آسمان از قوم خود دفاع خواهد کرد و ایشان دشمنان خود را با سنگهای فلاخُن شکست خواهند داد. ایشان مانند مردان مست، در جنگ فریاد خواهند زد و خون دشمنانشان را خواهند ریخت، مانند خون قربانی که از پیاله بر مذبح ریخته می‌شود.
\v 16 در آن روز، یهوه خدایشان آنها را خواهد رهانید، درست مانند چوپانی که گوسفندانش را می‌رهاند. ایشان مانند نگینهای تاج، در سرزمین او خواهند درخشید.
\v 17 ببینید چه عالی و زیبا هستند! گندم، مردان جوان را شکوفا خواهد ساخت و شراب تازه، دوشیزگان را.
\c 10
\s1 نجات یهودا
\p
\v 1 در فصل بهار از خداوند بخواهید باران بباراند، زیرا اوست که ابرها را می‌فرستد و باران را به فراوانی می‌باراند تا مزارع، حاصلخیز شوند.
\v 2 بتها و فالگیران نمی‌توانند چنین درخواستی را اجابت کنند. رؤیاهایی که فالگیران می‌بینند و خوابهایی که تعبیر می‌کنند دروغ محض است و باعث گمراهی مردم می‌شود. تسلی‌ای که آنها می‌دهند بی‌فایده است. قوم من مثل گوسفندان گمشده، سرگردان و آواره شده‌اند زیرا شبانی ندارند که آنها را هدایت کند.
\p
\v 3 «خشم من بر شبانانتان مشتعل است، و من این رهبران\f + \fr 10:3 \ft در عبری: «بزهای نر».\f* را مجازات خواهم کرد؛ زیرا که خداوند لشکرهای آسمان آمده تا به گلۀ خود یعنی یهودا رسیدگی کند، و آنان را مانند اسبِ مغرور میدان جنگ نیرومند سازد.
\v 4 از یهودا سنگ زاویه، میخ خیمه، کمان جنگ و همۀ رهبران پدید خواهند آمد.
\v 5 ایشان با دلیری دشمنان خود را مثل گل کوچه‌ها لگدمال خواهند کرد؛ خواهند جنگید و اسب‌سواران را بر زمین خواهند افکند، زیرا خداوند با ایشان است.
\p
\v 6 «یهودا را تقویت خواهم کرد و خاندان یوسف را نجات خواهم بخشید. بر آنها رحمت نموده ایشان را به وطنشان باز خواهم گرداند. وضعیت آنها طوری خواهد بود که گویی هرگز ایشان را ترک نکرده‌ام. من خداوند، خدای ایشان هستم و دعای ایشان را اجابت خواهم کرد.
\v 7 مردم اسرائیل\f + \fr 10:7 \ft عبری: افرایم.\f* مثل جنگجویانی شجاع خواهند بود. دلشان چنان شاد خواهد شد که گویی مست شرابند. فرزندانشان این برکات را به یاد آورده خوشحال خواهند شد. دل ایشان از آنچه خداوند انجام داده است شاد خواهد گردید.
\v 8 ایشان را فرا خوانده، دور هم جمع خواهم کرد. من آنها را نجات خواهم داد و ایشان مثل گذشته زیاد خواهند شد.
\v 9 هر چند ایشان را مثل بذر در میان قومها پراکنده ساخته‌ام، ولی آنها در آن سرزمینهای دور مرا به یاد خواهند آورد. آنها با فرزندانشان زنده مانده به وطن خود برخواهند گشت.
\v 10 آنها را از مصر و آشور باز می‌گردانم و به زمین جلعاد و لبنان می‌آورم و ایشان تمام آن سرزمین را پر خواهند ساخت.
\v 11 وقتی از میان دریای مشکلات عبور می‌کنند من امواج را کنار زده اعماق رود نیل را خشک خواهم کرد. آشور مغرور، پست خواهد شد و مصر قدرتمند، قدرت خود را از دست خواهد داد.»
\p
\v 12 خداوند می‌فرماید: «قدرت خود را به قوم خود می‌بخشم و آنها را قوی می‌سازم و ایشان از من پیروی خواهند کرد.»
\c 11
\s1 نابودی قدرتمندان ظالم
\p
\v 1 ای لبنان، دروازه‌های خود را باز کن تا آتش، درختان سرو تو\f + \fr 11:1 \ft درخت سرو لبنان کنایه است از قومهای قدرتمند جهان و یا پادشاهان آنها.\f* را بسوزاند.
\v 2 ای درختان صنوبر، برای تمامی درختان سرو که تباه شده‌اند گریه کنید. ای بلوطهای باشان زاری کنید، زیرا جنگل عظیم نابود شده است.
\v 3 ای حاکمان، گریه و زاری کنید، زیرا جاه و جلال شما بر باد رفته است. غرش این شیران را بشنوید، چون درهٔ اردن پرشکوهشان ویران شده است.
\s1 چوپانان خوب و بد
\p
\v 4 خداوند، خدایم به من فرمود: «برو و چوپان\f + \fr 11:4 \ft در اینجا منظور از «چوپان»، رهبر یا پادشاه و منظور از «گوسفندان»، قوم است.\f* گوسفندانی باش که قرار است سربریده شوند.
\v 5 رهبران شرور، قوم مرا خرید و فروش می‌کنند. چوپانانشان آنها را با بی‌رحمی می‌فروشند و می‌گویند: ”خدا را شکر! ثروتمند شدیم!“ و خریدارانشان آنها را خریده سر می‌برند بدون اینکه مجازات شوند.»
\p
\v 6 خداوند می‌فرماید: «من دیگر بر مردم این سرزمین رحم نخواهم کرد، بلکه می‌گذارم آنها در چنگ رهبران شرور خودشان گرفتار شده، کشته شوند. رهبران شرور، این سرزمین را مبدل به بیابان خواهند کرد و من مانع کارشان نخواهم شد.»
\p
\v 7 پس من گلۀ ستمدیده‌ای را که برای کشتار مقرر شده بود چرانیدم. سپس دو عصای چوپانی در دست گرفته یکی را «لطف» و دیگری را «اتحاد» نامیدم و همان‌طور که به من دستور داده شده بود، گله را چرانیدم.
\v 8 در عرض یک ماه، از شر سه چوپان این گله آزاد شدم؛ ولی گوسفندان از من متنفر گشتند و من نیز از دست آنها خسته و بیزار گشتم.
\p
\v 9 پس به آنها گفتم: «از این به بعد چوپان شما نخواهم بود. آن که مردنی است بگذار بمیرد و آن که کشته شدنی است بگذار کشته شود. آنهایی هم که باقی می‌مانند بگذار همدیگر را بدرند و بخورند!»
\p
\v 10 آنگاه عصایم را که «لطف» نام داشت شکستم تا نشان دهم عهدی را که با همۀ قومها بسته بودم باطل کرده‌ام.
\v 11 پس در همان روز عهد شکسته شد. آنگاه گوسفندان ستمدیده که به من چشم دوخته بودند، متوجه شدند که خداوند به‌وسیلۀ کاری که من کردم پیامی به آنها می‌دهد.
\p
\v 12 من به آنها گفتم: «اگر مایلید، مزد مرا بدهید و اگر نه، ندهید.»
\p پس با سی سکۀ نقره\f + \fr 11:12 \ft قیمت یک برده سی سکه نقره بود. نگاه کنید به \+xt خروج ۲۱‏:۳۲\+xt* و \+xt متی ۲۷‏:۳‏‑۹\+xt*.\f* مزد مرا دادند.
\p
\v 13 خداوند به من فرمود: «این مبلغ هنگفتی را که در مقابل ارزشت به تو دادند، نزد کوزه‌گر بینداز!»
\p پس من آن سی سکۀ نقره را گرفتم و آن را در خانهٔ خداوند نزد کوزه‌گر انداختم.
\v 14 سپس عصای دیگرم را که «پیوند» نام داشت شکستم تا نشان دهم که پیوند برادری بین یهودا و اسرائیل شکسته شده است.
\p
\v 15 آنگاه خداوند به من فرمود: «بار دیگر برو و در نقش چوپانی نادان ظاهر شو.»
\p
\v 16 او به من فرمود: «این نشان می‌دهد که من برای قوم، چوپانی تعیین می‌کنم که نه به آنانی که می‌میرند اهمیت می‌دهد، نه از بره‌ها مراقبت می‌کند، نه زخمیان را معالجه می‌نماید، نه سالمها را خوراک می‌دهد، و نه لنگانی را که نمی‌توانند راه بروند بر دوش می‌گیرد؛ بلکه گوسفندان چاق را می‌خورد و سمهایشان را می‌کند.
\v 17 وای بر این چوپان وظیفه‌نشناس که به فکر گله نیست! شمشیر خداوند بر بازو و چشم راست او فرود خواهد آمد و او را کور و ناتوان خواهد ساخت.»
\c 12
\s1 رهایی آیندۀ اورشلیم
\p
\v 1 این است پیام خداوند برای اسرائیل. خداوند که آسمانها را گسترانید و بنیاد زمین را نهاد و روح انسان را در درونش قرار داد، چنین می‌گوید:
\p
\v 2 «اورشلیم را برای قومهای همسایه که سپاهیان خود را برای محاصرهٔ اورشلیم و سایر شهرهای یهودا می‌فرستند، مثل جامی سرگیجه‌آور می‌سازم.
\v 3 هنگامی که تمام قومهای جهان بر ضد اورشلیم جمع شوند، من اورشلیم را برای آنها مانند سنگ عظیمی خواهم ساخت، که هر کس بخواهد آن را تکان دهد خود سخت مجروح شود.»
\p
\v 4 خداوند می‌فرماید: «در آن روز، همۀ اسبان را به گیجی و همۀ سوارانشان را به جنون دچار خواهم کرد. من مراقب خاندان یهودا خواهم بود، اما اسبان دشمنانشان را به کوری مبتلا خواهم ساخت.
\v 5 آنگاه رهبران یهودا در دل خود خواهند گفت: مردم اورشلیم قوی هستند، زیرا خداوند لشکرهای آسمان، خدای ایشان است.
\p
\v 6 «در آن روز، رهبران یهودا را مثل شعلۀ آتشی که جنگلها و مزارع را می‌سوزاند، می‌گردانم. آنها تمام قومهای همسایه را از راست و چپ خواهند سوزاند، و مردم اورشلیم در امنیت خواهند بود.
\p
\v 7 «خداوند سایر شهرهای یهودا را پیش از اورشلیم پیروز می‌گرداند تا مردم اورشلیم و نسل سلطنتی داوود از پیروزی خود مغرور نشوند.
\p
\v 8 «در آن روز خداوند از مردم اورشلیم دفاع خواهد کرد. ضعیفترین آنها مثل داوود پادشاه قوی خواهد بود، و نسل سلطنتی داوود مانند خدا و مثل فرشتهٔ خداوند در پیشاپیش آنها حرکت خواهند کرد!
\v 9 زیرا قصد من این است که تمام قومهایی را که به جنگ اورشلیم می‌آیند نابود کنم.
\s1 سوگواری مردم اورشلیم
\p
\v 10 «من روح فیض و دعا را بر خاندان داوود و بر ساکنان اورشلیم خواهم ریخت، و آنها بر من که نیزه زده‌اند خواهند نگریست و عزاداری خواهند نمود چنانکه گویی برای تنها فرزند خود عزا گرفته‌اند، و آنچنان ماتم خواهند گرفت که گویی پسر ارشدشان مرده است.
\v 11 در آن روز، در اورشلیم ماتم بزرگی بر پا خواهد شد همانند ماتم عظیمی که برای هَدَد رِمّون در وادی مجدون بر پا نمودند.\f + \fr 12:11 \ft شاید اشاره‌ای باشد به مرگ یوشیا که در وادی مجدون رخ داد. نگاه کنید به \+xt ۲پادشاهان ۲۳‏:۲۸‏‑۳۰\+xt*.\f*
\v 12 تمامی این سرزمین سوگواری خواهد کرد، هر طایفه‌ای جداگانه: طایفۀ خاندان داوود جداگانه، و زنانشان جداگانه؛ طایفۀ خاندان ناتان جداگانه، و زنانشان جداگانه؛
\v 13 طایفۀ خاندان لاوی جداگانه، و زنانشان جداگانه؛ طایفۀ شِمعی جداگانه، و زنانشان جداگانه؛
\v 14 و همۀ طایفه‌های باقیمانده، هر یک جداگانه، و زنانشان جداگانه.
\c 13
\s1 پاک شدن گناهان
\p
\v 1 «در آن زمان برای خاندان داوود و مردم اورشلیم چشمه‌ای جاری خواهد شد، چشمه‌ای که ایشان را از همهٔ گناهان و ناپاکی‌هایشان پاک خواهد ساخت.»
\p
\v 2 خداوند لشکرهای آسمان می‌فرماید: «در آن روز هرگونه بت‌پرستی را در سراسر سرزمین اسرائیل برمی‌اندازم، به طوری که اثری از آن باقی نماند و نام بتها فراموش شود. سرزمین را به کلی از وجود انبیای دروغین و روح پلید پاک می‌کنم،
\v 3 و اگر کسی باز به دروغ نبوّت کند، به دست پدر و مادر خودش کشته خواهد شد! به او خواهند گفت: ”تو باید کشته شوی، چون به نام خداوند کاذبانه نبوّت می‌کنی.“
\p
\v 4 «در آن روز انبیای دروغین از نبوّتهایشان خجالت خواهند کشید و دیگر برای فریب دادن مردم لباس انبیا را بر تن نخواهند کرد.
\v 5 هر یک از آنها خواهند گفت: ”من نبی نیستم، من یک کشاورزم و شغلم از جوانی کشاورزی بوده است.“
\v 6 و اگر کسی بپرسد: ”پس این زخمها\f + \fr 13:6 \ft انبیای دروغین روی بدن خود زخمهایی ایجاد می‌کردند. نگاه کنید به \+xt ۱پادشاهان ۱۸‏:۲۸\+xt*.\f* روی بدن تو چیست؟“ جواب می‌دهد: ”در نزاع با دوستان زخمی شده‌ام.“»
\s1 کشته شدن شبان خدا
\p
\v 7 خداوند لشکرهای آسمان می‌فرماید: «ای شمشیر بر ضد شبان من، آن مردی که همدوش و همکار من است، برخیز! شبان را بزن تا گوسفندان پراکنده شوند.\f + \fr 13:7 \ft این پیشگویی در مورد عیسی مسیح است. نگاه کنید به \+xt متی ۲۶‏:۳۱\+xt* و \+xt مَرقُس ۱۴‏:۲۷\+xt*.\f* من قوم خود را خواهم زد
\v 8 و دو سوم آنها از بین خواهند رفت.
\v 9 یک سوم باقیمانده را از میان آتش می‌گذرانم و آنها را پاک می‌کنم، درست مثل طلا و نقره که به‌وسیلۀ آتش، خالص می‌شوند. ایشان نام مرا خواهند خواند و من آنها را اجابت خواهم نمود. من خواهم گفت: ”اینها قوم من هستند.“ و ایشان خواهند گفت: ”یهوه خدای ماست.“»
\c 14
\s1 برقراری سلطنت خداوند
\p
\v 1-2 \vp ۱و۲\vp* روز خداوند نزدیک است! در آن روز، خداوند قومها را جمع می‌کند تا با اورشلیم بجنگند. آنها شهر را می‌گیرند و خانه‌ها را غارت نموده به زنان تجاوز می‌کنند و غنیمت را بین خود تقسیم می‌نمایند. نصف جمعیت را به اسارت می‌برند و نصف دیگر در میان خرابه‌های شهر باقی می‌مانند.
\p
\v 3 آنگاه خداوند، همچون گذشته، به جنگ آن قومها خواهد رفت.
\v 4 در آن روز، او بر کوه زیتون که در سمت شرقی اورشلیم واقع شده است، خواهد ایستاد و کوه زیتون دو نصف خواهد شد و درهٔ بسیار وسیعی از شرق به غرب به وجود خواهد آورد، زیرا نصف کوه به طرف شمال و نصف دیگر آن به طرف جنوب حرکت خواهد کرد.
\v 5 شما از میان آن دره فرار خواهید کرد و به آن طرف کوه خواهید رسید. آری، فرار خواهید کرد، همان‌گونه که اجداد شما قرنها پیش در زمان عزیا، پادشاه یهودا، از زمین لرزه فرار کردند. خداوند، خدای من خواهد آمد و تمامی مقدّسان\f + \fr 14:5 \ft «مقدّسان» یا «فرشتگان».\f* با او خواهند بود.
\p
\v 6 در آن روز نه آفتاب خواهد بود و نه سرما و نه شبنم،
\v 7 ولی همه جا روشن خواهد بود! آن روز، روز مخصوصی خواهد بود و فقط خداوند می‌داند چه هنگام فرا خواهد رسید. دیگر مانند همیشه شب و روز نخواهد بود، بلکه هوا در شب هم مثل روز روشن خواهد بود.
\v 8 آبهای حیات‌بخش، هم در زمستان و هم در تابستان از اورشلیم جاری خواهد شد؛ نیمی از آن به سوی دریای مدیترانه، و نیمی دیگر به سوی دریای مرده خواهد رفت.
\p
\v 9 در آن روز، خداوند، پادشاه سراسر جهان خواهد بود و مردم تنها او را خواهند پرستید و او را خداوند خواهند دانست.
\v 10 تمامی سرزمین از جبع (مرز شمالی یهودا) تا رمون (مرز جنوبی) دشت پهناوری خواهد شد، ولی اورشلیم در محل مرتفعی قرار خواهد داشت و وسعت آن از دروازهٔ بنیامین تا محل دروازهٔ قدیمی و از آنجا تا دروازهٔ زاویه، و از برج حنن‌ئیل تا محل چرخشتهای پادشاه خواهد بود.
\v 11 مردم در اورشلیم در امنیت ساکن خواهند شد و دیگر هرگز خطر نابودی آنها را تهدید نخواهد کرد.
\p
\v 12 خداوند بر سر تمام قومهایی که با اورشلیم جنگیده‌اند این بلاها را نازل می‌کند: بدن آنها زنده‌زنده می‌پوسد، چشمهایشان در حدقه از بین می‌روند و زبان در دهانشان خشک می‌شود.
\v 13 خداوند آنها را چنان گیج و مضطرب می‌کند که به جان همدیگر خواهند افتاد.
\v 14 تمام مردم یهودا در اورشلیم خواهند جنگید و ثروت همهٔ قومهای همسایه، از طلا و نقره گرفته تا لباسهایشان را غارت خواهند کرد.
\v 15 همین بلا بر سر اسبها، قاطرها، شترها، الاغها و تمامی حیوانات دیگر که در اردوگاه دشمن هستند نازل خواهد شد.
\p
\v 16 آنگاه آنانی که از این بلاهای کشنده جان به در برند، هر ساله به اورشلیم خواهند آمد تا خداوند لشکرهای آسمان، پادشاه جهان را بپرستند و عید خیمه‌ها را جشن بگیرند.
\v 17 اگر قومی برای پرستش پادشاه یعنی خداوند لشکرهای آسمان به اورشلیم نیاید، دچار خشکسالی خواهد شد.
\v 18 اگر مردم مصر در جشن شرکت نکنند، خداوند بر آنان نیز همان بلا را نازل خواهد کرد که بر قومهایی که در جشن شرکت نمی‌کنند نازل می‌فرماید.
\v 19 بنابراین، اگر مصر و سایر قومها از آمدن خودداری کنند همگی مجازات خواهند شد.
\p
\v 20 در آن روز حتی روی زنگولهٔ اسبها نیز نوشته خواهد شد: «اینها اموال مقدّس خداوند هستند.» تمام ظروف خوراک‌پزی خانهٔ خداوند همچون ظروف کنار مذبح، مقدّس خواهند بود.
\v 21 در واقع هر ظرفی که در اورشلیم و یهودا یافت شود مقدّس و مختص خداوند لشکرهای آسمان خواهد بود. تمام کسانی که برای عبادت می‌آیند از آن ظروف برای پختن گوشت قربانیهای خود استفاده خواهند کرد. در آن روز در خانهٔ خداوند لشکرهای آسمان، دیگر اثری از تاجران نخواهد بود.